• امروز شنبه 3 آذر 1403
  •  
     

     


     
     
     
     
     
     

    آيا رجعت امام حسين(ع) و امام علي(ع) در زمان ظهور همزمان است؟ كمي در مورد رجعت در آن دوران شرح دهيد؟

    نامه الکترونیک چاپ

    يكي از اعتقادات ويژه‌اي كه شيعه دوازده امامي آن را باور دارد، عقيده به رجعت است. رجعت در لغت به معناي بازگشت است. معني اصطلاحي رجعت از ديدگاه شيعه اين است كه خداوند (هم زمان با ظهور حضرت مهدي(عج) شماري از امت محمد(ص) را پس از مرگشان و پيش از قيامت بر مي انگيزاند واين باور از ويژگيهاي مذهب آل محمد(ص) مي باشد كه قرآن نيز بر درستي آن گواهي مي دهد.1
    دانشمند بزرگ شيعه، مرحوم سيد مرتضي علم الهدي عقيده بر رجعت از ديدگاه اماميه را چنين توضيح مي دهد: باور شيعه اماميه اين است كه خداوند متعال به هنگام ظهور امام زمان (عج) گروهي از شيعيان راكه پيش از ظهور آن حضرت از دنيا رفته اندبه اين جهان باز مي گرداند تا آنان به پاداش ياوري و همراهي و درك حكومت آن وجود مقدس نايل گردند. همچنين خداوند برخي از دشمنان آن حضرت را زنده مي كند تا از آنان انتقام گيرد، بدين صورت كه آشكار شدن حق و بلندي مرتبت پيروان حق را بنگرند و اندوهگين شوند.2
    از ديدگاه دانشمندان شيعه، هيچ گونه ترديدي در اصل «رجعت» وجود ندارد و همه عالمان بزرگ شيعي اعتقاد به رجعت را از ويژگي هاي پيروان اهل بيت بر شمرده اند.
    مرحوم علامه مجلسي در كتاب گرانسنگ بحار الانوار مي فرمايد: عقيده به رجعت، در تمام دوران ها مورد اتفاق مذهب شيعه بوده و اين سخن چندان آشكار است كه كسي نمي تواند به انكار آن برخيزد.3
    شيخ مفيد و سيد مرتضي نيز اعتقاد به رجعت را نزد شيعه اجماعي شمرده‌اند.4
    مرحوم شيخ حر عاملي مي فرمايد: فراواني شمار نويسندگاني از شيعه كه روايات مربوط به رجعت را در كتاب هاي خويش گرد آورده اند- كه تعداد آن از هفتاد كتاب بيشتر است - دليل بر قطعي بودن اعتقاد به رجعت از ديدگاه شيعه است.5
    شيخ صدوق نيز اعتقاد به رجعت را از ويژگي هاي پيروان تشيع دانسته است.6
    دانشمندان شيعه براي اثبات رجعت به دلايل قرآني، روايي و اجماع تمسك جسته اند كه ما تنها به نقل نمونه هايي از اين استدلال ها بسنده مي كنيم: گواه روشن تحقق رجعت، پيش از هر چيز قرآن كريم است كه در آيه 84 سوره نمل مي فرمايد:(و يوم نحشر من كل امة افواجاً ممن يكذب بآياتنا فهم يوزعون)؛ روزي كه از هر ملتي، گروهي از آنان را كه آيات ما را تكذيب مي كردند، زنده مي گردانيم. در اين آيه شريفه كه براي اثبات رجعت مورد استناد ائمه(ع)7 و دانشمندان شيعه قرار گرفته است، سخن از روزي است كه تنها گروهي (و نه همه مردم) برانگيخته مي شوند، در حالي كه در قيامت بنا به تصريح قرآن كريم همه انسان ها برانگيخته مي گردند، آنجا كه مي فرمايد:(و يوم ينفخ في الصور ففرغ من في السموات و من في الارض الا من شاء الله و كل اتوه آخرين)؛ روزي كه در صور دميده شود، همه كساني كه در آسمان ها و زمين هستند، مگر آن كس كه خدا را خواهد، به شدت مي ترساند و همگان با ذلت نزد او حاضر مي گردند.8
    از مقايسه اين دو آيه شريفه چنين به دست مي آيد كه آيه نخست مربوط به روزي غير از قيامت است و آن همان روزي است كه در روايات اهل بيت به نام «رجعت» معروف گرديده است.
    اما دليل اصلي اثبات رجعت روايات بي شماري است كه بر وقوع آن صحه مي گذارد. مرحوم علامه مجلسي نام بيش از پنجاه تن از عالمان و محدثان شيعه را ذكر مي كند كه روايات رجعت را در كتاب هاي خويش آورده اند كه اسامي برخي از آنها بدين قرار است: سليم بن قيس هلالي، حسن بن صفار، علي بن ابراهيم قمي، ثقة الاسلام كليني، عياشي، كشي، شيخ صدوق، شيخ مفيد، سيد مرتضي، ابوالفتح كراجكي، نجاشي، شيخ طوسي، ابن طاووس و ... .
    مرحوم علامه مجلسي در باره روايات رجعت مي فرمايد: كسي كه به حقاينت ائمه اطهار(ع) ايمان دارد چگونه مي تواند درباره مسأله متواتري كه از آنان نقل شده و نزديك به دويست روايت صريح در اين زمينه رسيده و بيش از چهل تن از ثقات و عالمان شيعه آنها را در كتاب هاي خود آورده اند، ترديد كند؟
    به راستي اگر مسأله‌اي مثل رجعت را نتوان از امور متواتر دانست، پس در كدامين موضوع مي توان ادعاي تواتر نمود؟9
    شيخ حر عاملي نيز روايات رجعت را فزون از شمار دانسته و در باره آن قائل به تواتر معنوي شده است.10 ما در اين مقام تنها به نقل دو روايت از روايات بي شمار رجعت مي پرازيم:
    1. از امام صادق(ع) درباره آيه: (ربنا امتنا اثنتين و احييتنا اثنتين) پرسش شد، حضرت در پاسخ فرمود: ذلك في الرجعة؛ اين آيه در مورد رجعت است.11
    2. همچنين آن حضرت فرمود: ليس منا من لم يؤمن بكرمنا، هر كس به رجعت ما ايمان نداشته باشد، از ما نيست.12
    افزون بر قرآن و روايات، شمار فراواني ازعالمان شيعه، عقيده به رجعت را در نزد اماميه اجماعي دانسته اند.13
    ج) مباحث مربوط به كيفيات رجعت امرى مسلم و ضرورى نيست لكن برخى مطالب از روايات رجعت استفاده مى‏شود مثل اين كه كسانى كه در زمان حضرت مهدى رجعت مى‏كنند دو دسته‏اند يك دسته مؤمنان بسيار خالص به تعبير روايات ممحّض در ايمانند، (بحارالانوار، ج 53، ص 39، حديث 1) و يك دسته بدكاران بسيار بد به تعبير روايات ممحّض در شرك، (همان مصدر). مؤمنان خالص براى ديدن دولت كريمه اهل بيت و رسيدن به ثواب نصرت و يارى امام زمان و طاغيان بسيار شرور براى عقوبت و انتقام گرفتن از آنان. در برخى روايات، اصحاب كهف و سلمان و ابوذر و مقداد و مالك اشتر جزو ياران رجعت يافته حضرت مهدى(عج) شمرده شده است، (رجعت، علامه مجلسى، كانون پژوهش اصفهان، چاپ اول، ص 45) و در برخى روايات از رجعت پيامبران الهي به ويژه پيامبر اكرم(ص) و حضرت على(ع) و امام حسين(ع) سخن به ميان آمده است، (بحارالانوار، ج 53، ص 39، باب الرجعه احاديث 2 و 12 و 13 و 14 و 19 و 20 و 23 و 30).

     

    پي‌نوشت:
    1. المسائل السرويه، شيخ مفيد، ص 32، المطبعة مهر، ناشر: المؤتمر العالمي.
    2. رسائل الشريف المرتضي، ج 1، ص 125،تحقيق سيد مهدي رجايي، ناشر: دار القرآن، 1405 هـ . ق، مطبعة السيد الشهداء.
    3. بحار الانوار، ج 53، ص 144 - 122، الطبعة الاولي، 1405 هـ . ق، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات بيروت.
    4. همان، ص 136-139.
    5. به نقل از همان، ص 121.
    6. الايقاظ من الهجعه، باب دوم.
    7. بحار، ج 53، ص 53.
    8. سوره نحل، آيه 87.
    9. بحار، ج53، ص 144 - 122.
    10. الايقاظ من الهجعة، باب دوم، دليل سوم.
    11. بحار، ج 53، ص 56.
    12. همان، ج 53، ص 92.
    13. همان، ج 53، ص 139 - 136.
    14. مجمع البيان، ج 1، ص 223.
    براى آگاهى بيشتر ر.ك:
    1ـ رجعت از نظر شيعه، نجم الدين طبسى
    2ـ رجعت، خادمى شيرازى
    3ـ رجعت، علامه مجلسى
    4ـ شيعه و رجعت، سيد محمد ميرشاه ولد
    به نمونه هاي اشاره مي شود:
    الف: روايات
    1. ابن خالد کابلي از امام سجاد عليه السلام نقل مي کند که آن حضرت در تفسير «ان الذي فرض عليک القرآن لرادک الي معاد؛ آن کسي که قرآن را بر تو فرض نمود، تو را به باز گشتگاهي بر مي گرداند»(قصص، آيه 85) چنين فرمود: «يرجع اليکم نبيکم و امير المومنين و الائمه؛ پيامبر و امير المومنين و همه امامان(ع) به سوي شما باز مي گردند».(محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج 53، ص 56) در روايت ديگر مي خوانيم که معناي «لا ويرکم امامه؛ يعني اين که امير المومنين و امامان در دوران رجعت نشان داده مي شوند». (همان، ص 56، روايت 37)
    در روايات ديگري امام صادق عليه السلام فرمود: «اول من يکر في رجعته الحسين بن علي يمکث في الارض ... حتي يسقط حاجباه علي عينيه؛ اولين شخصي که به دنيا رجعت خواهد کرد، امام حسين عليه السلام است ايشان آنقدر در زمين زندگي خواهد نمود تا آنکه از فرط پيري دو ابروي او بر چشمانش بيفتد». (همان، ص 63-64، روايت 54) و امام صادق عله السلام فرمود: «خداوند هيچ پيامبري را از آدم تا ساير انبياء مبعوث نکرد جز آن که به دنيا باز گشته و رسول خدا (ص) و امير المومنين را ياري خواهند کرد». (همان، ج 53، ص 62)
    ب: زيارت:
    1.در زيارت جامعه مي خوانيم «... من به هم آنچه شما به آن مومن هستيد ايمان دارم ... به شما معترف و به بازگشت شما معتقد هستم و رجعت شما را تصديق مي نمايم به انتظار فرمان و دولت شما به سر مي برم ».
    2. در زيارت وارث مي خوانيم «و اشهد الله ... و بايابکم موقن؛ خدا و ملائکه و انبياء و رسولان را گواه مي گيرم که به شما مومن هستم و به بازگشت شما يقين دارم».
    3. در زيارتنامه ديگري مي خوانيم «من از جمله کساني هستم که قائل به فضل شما و اقرار کننده به رجعت شما هستم و (در اين مورد) منکر قدرت خدا نبود و جز آنکه مي خواهد اعتقادي نداريم».(همان، ج 100، ص 189)
    4. در زيارت اربعين مي خوانيم «گواهي ده که من نسبت به شما مومنم و به باز گشتگان يقين دارم به واسطه دستورهاي دينم و پايان کارهايم، و دل در برابر دل شما تسليم است». (همان، ج 101، ص 200)
    5. در زيارت عسکريين مي خوانيم «در حالي که به بازگشت شما اعتقاد دارم و دولت شما را تصديق مي کنم و چشم به راه امر شمايم و به مقام و منزلت شما اعتراف مي کنيم».(همان، ج 22، ص 202)

    نتيجه:
    مجموع روايات و ادعيه نشان مي دهند که امامان(ع) رجعت دارند اما مسائل ريز آن خيلي براي ما روشن نيست.

    منبع: پرسمان دانشجويي

    .