برخى به شيعيان اتهام مىزنند كه شفيع قرار دادن امامان، شرك است و همانند كار بتپرستان است و در اين باره استناد مىكنند به آيه «وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسراً»؛ نوح (71)، آيه 23.؛ «و گفتند: زنهار، خدايان خود را رها مكنيد، و نه «وَد» را واگذاريد و نه «سُواع» و نه «يَغُوث» و نه «يَعُوق» و نه «نَسر» را».
و مىگويند بنا بر شواهد تاريخى نام اين بتها، نام بزرگان و صالحان آن دوران بوده است و مردم به شدت به آنها احترام مىگذاشتهاند اما رفته رفته به يادبود آن بزرگان بت ساختند و بتها را مىپرستيدند و مشرك شدند. از اين رو احترام شيعيان به امامان و ساختن زيارتگاه نيز به پرستش آنها خواهد انجاميد.
همچنين استناد مىكنند به آيه شريفه «وَ يَعبُدُونَ مِن دُونِ اللهِ... هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِندَ اللهِ»؛ يونس(10)، آيه 18.؛ «و به جاى خدا، چيزهايى را مىپرستند كه نه به آنان زيان مىرساند و نه به آنان سود مىدهد. و مىگويند: «اينها نزد خدا شفاعتگران ما هستند.» بگو: «آيا خدا را به چيزى كه در آسمانها و در زمين نمىداند، آگاه مىگردانيد؟» او پاك و برتر است از آنچه (با وى) شريك مىسازند».
و مىگويند همچنان كه مشركان، بتها را شفيع خود قرار مىدهند، شيعيان نيز امامان را شفيع خود قرار مىدهند و اين شرك است. در حالى كه شواهد و واقعيتها نشان مىدهد، كسانى كه بيشتر به زيارت پيامبر(صلىاللهعليه) و امامان(عليهمالسلام) مىروند، روحيه عبادت و تلاوت قرآن و پاىبندى به نماز به درگاه خداوند را بيشتر پيدا مىكنند و پس از حدود چهارده قرن نه تنها شيعيان مشرك نشدند بلكه در جهت انجام فرمان خداوند ثابت قدمتر شدهاند و روحيه جهاد و شهادت در آنها بيش از پيش مىباشد. اين همه به بركت الگوگيرى از امامان(عليهمالسلام) است.
از آنجا كه امامان، انسانهاى معصوم بودهاند و روحيه عبادت و بندگى خداوند در آنها بيش از ديگران بوده است، شيعيان با زيارت امامان، روحيه بندگى و عبادت خداوند را در خود بيشتر تقويت مىكنند و تاكنون ديده نشده كه زائران و پيروان واقعى امامان، مشرك شده باشند و بت ساخته باشند و اين نگرانى و اتهام از سوى بدخواهان هيچگونه واقعيتى ندارد. لذا زيارت امامان و نذر براى امامان همگى براى نزديكتر شدن به خداوند مىباشد.
اما سطحىنگرها، عمق اين ولايت و محبت را درك نمىكنند و رفتار شيعيان را شرك مىپندارند. در حالى كه با بررسى آيات و روايات و تاريخ پى مىبريم كه خداوند مشركان را به جهت اعتقاد به استقلال معبودانشان و طلب شفاعت بعد از عبادت آنها، مذمت كرده است.
همچنان كه خداوند متعال در مذمت يهود مىفرمايد: «اتَّخَذُوا أَحبارَهُموَرُهبانَهُم أَرباباً مِن دُونِ اللَّهِ وَالمَسيحَ ابنَ مَريَمَ وَما أُمِرُوا إِلّا لِيَعبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلّا هُوَ سُبحانَهُ عَمّا يُشرِكُونَ»؛ توبه (9)، آيه 31.؛ «علما و راهبان خود را به مقام ربوبيت رساندند و خدا را نشناختند و نيز مسيح پسر مريم را به ربوبيت گرفتند، در صورتى كه مأمور نبودند جز آن كه خداى يكتا را پرستش كنند. او منزه و برتر از آن است كه برايش شريك قرار مىدهند.»
از اين آيه به طور آشكار استفاده مىشود كه علت نكوهش آنان اين بود كه احبار و راهبان را به طور مستقل رب و مربى خود مىدانستند. در حالى كه شيعيان با زيارت امامان، روحيه بندگى خدا و دورى از گناه را بيشتر پيدا مىكنند.
در جاى ديگر مىفرمايد: «قُلِ ادعُوا الَّذِينَ زَعَمتُم مِن دُونِ اللَّهِ لا يَملِكُونَ مِثقالَ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَلا فِي الأَرضِ»؛ سبأ (34)، آيه 22؛ «بگو آنهايى را كه جز خدا، شما مؤثر مىپنداشتيد، هيچ يك به مقدار ذرهاى هم در آسمانها و زمين مالك نيستند.»
ابنهشام نقل مىكند: اولين كسى كه بتپرستى را به مكه و اطراف آن وارد كرد «عمرو بن لحى» بود. او در سفرى كه به «بلقاء» از اراضى شام داشت، مردمانى را ديد كه بتها را عبادت مىكردند؛ از اين عمل سؤال نمود، در جواب او گفتند: اينها بتهايىاند كه آنان را عبادت مىكنيم و هر گاه از آنها باران و نصرت مىخواهيم به ما باران و نصرت مىدهند.
عمرو بن لحى به آنان گفت: از اين بتان به ما نمىدهيد تا با خود به سرزمين عرب برده و آنها را عبادت نماييم؟
او با خود بت بزرگى به نام «هبل» برداشت و آن را بر سطح كعبه قرار داد، و مردم را به عبادت آن دعوت كرد. سيرهى ابنهشام، ج 1، ص 79.
از اين داستان استفاده مىشود كه مشركان جهت اعتقاد خاصى كه به بتان داشتند مذمت مىشدند و آنها را به اعتقاد اين كه به طور مستقل باران مىدهند و هنگام جنگ آنان را يارى مىكنند، پرستش مىكردند، و در حقيقت بر اين اعتقاد مذمت شدند. اين كار آنان ارتباطى با كار مسلمانان و شيعيان ندارد؛ زيرا آنان با خضوع و تواضع و استمداد از پيامبر و اوليا بر اين اعتقادند كه همه امور به دست خداست، ولى از آن جهت كه پيامبران و اوليا به خدا نزديكند و هر چه مىكنند به اذن و ارادهى اوست، و خود خداوند نيز به واسطه قرار دادن آنان امر نموده، لذا به آنان توجه نموده و حاجاتشان را از آنان مىخواهند، يا خدا را به آنان قسم مىدهند تا حاجاتشان را برآورد. در حقيقت شيعيان، همه نعمتها و برآورده شدن حاجتها را از خدا مىدانند اما امامان را واسطه اين فيض مىدانند.
منبع: پرسمان دانشجويي