• امروز سه شنبه 14 خرداد 1404
  •  
     

     


     
     
     
     
     
     
    پایگاه اطلاع رسانی شرکت شمسا
    گزینش:




    Version non enregistrée (Vous avez 5 jours pour contacter webmaster@gmapfp.org afin d'acheter une licence).
    Unregistered version (You have 5 days for buy a licence at webmaster@gmapfp.org).

    دوکوهه

          
    شهر: اندیمشک
    استان: خوزستان
    کشور: ايران
    توضیحات: 

    دوکوهه نام منطقه و پادگانی است در 4 کیلومتری شمال‌غربی شهر اندیمشک و در مجاورت جاده اندیمشک– خرم‌آباد که دهستان دوکوهه در شرق جاده و پادگان دوکوهه در غرب جاده واقع شده است. این پادگان از شمال و غرب به رودخانه فصلی بالارود منتهی می‌شود و بخش جنوبی آن نیز توسط عوارض مصنوعی محدود شده است. این منطقه به علت وجود دو ارتفاع 316 و288متری در کنارهم که مانند دوکوه دوقلو در این منطقه مسطح خودنمایی می‌کنند، دوکوهه نام گرفته است. مساحت این پادگان با حواشی آن 15کیلومترمربع می‌باشد که وسعت بخش اصلی آن کمتر از 5کیلومترمربع است. بخش اصلی پادگان که شامل ساختمان‌های گردان‌ها، ساختمان‌های اداری، دژبانی و انبار و ادوات و همچنین زمین صبحگاه است درکنار جاده و ایستگاه راه‌آهن موقت دوکوهه قرار دارند. دوکوهه قبل از انقلاب پادگان پشتیبانی لشکر92 زرهی و یگان‌های نظامی جنوب‌غرب کشور بود و ساختمان‌هایی به صورت نیمه‌ساز برای نظامیان خدمت کننده در منطقه در این پادگان وجود داشت. با شروع جنگ این پادگان در اختيار سپاه‌پاسداران قرارگرفت و در دوران دفاع‌مقدس به مهم‌ترین پادگان عملیاتی خوزستان مبدل شد. این پادگان که عقبه یگان‌های عمل کننده در عملیات فتح‌المبین بود، پس از این عملیات به پادگان تیپ‌27 محمدرسول‌الله(ص) تبدیل شد، همچنین لشکر10سیدالشهداء(ع) نیز در همین پادگان تشکیل و راه‌اندازی شد که بعدها مقر اصلی آن‌ها به نزدیکی همین پادگان(پادگان شهید کلهر) منتقل شد. دوکوهه به عنوان بزرگ‌ترين منزلگاه براي تجهيز و سازماندهي نيروهای جبهه جنوب بود و مثل يك شهر، مملو از جمعيّت، تحرك، نشاط و زندگي بود. دو نوع ساختمان در دوكوهه بود. ساختمان‌هاي يك طبقه كه در قسمت شمال و غرب پادگان قرار داشتند که نوعاً واحدهاي اداري بودند وكارهاي ستادي و خدماتي مي‌كردند و ديگر، ساختمان‌هاي پنج طبقه‌اي كه آسايشگاه نيروهاي رزمنده بود و در بخش جنوبی پادگان قرار داشتند و هرکدام به نام یک گردان پیاده نظیر انصار، مالک اشتر، حبیب ابن مظاهر، مقداد و عمار نام گرفته است. از آنجا که جنگ تحمیلی پیش از تکمیل كارهاي تأسيساتي پادگان شروع شده بود. در نتيجه ساختمان‌ها در ابتدا فاقد امکانات تهويه، شيشه، دست‌شويي و لوله‌كشي آب مناسب بودند و خيابان‌هاي پادگان، شني بود. زمین صبحگاه، حمام و بعضي واحدها مثل مخابرات، حسينيه شهيد همت، آرايشگاه و ساير سرويس‌هاي خدماتي بعدها به وجود آمد. در بخش مرکزی دوکوهه حسینیه شهید همت قرار دارد که قلب این پادگان نام گرفته و شاهد شب زنده داری‌ها و مناجات رزمندگان اسلام بوده است. حوضی که در مقابل در این حسینیه وجود دارد نیز  وضوخانه بسیاری از شهدا بوده است. در ضلع شمالی حسینیه دو ساختمان پنج طبقه دیگر به نام‌های ذوالفقار و القارعه که مقر گردان‌های زرهی بودند، وجود دارد.کمی بالاتر از ساختمان گردان ذوالفقار، محوطه وسیعی وجود دارد که نمادی از قدس در آن خودنمایی می‌کند، این محوطه زمین صبحگاه بوده است که محل تمرین‌ها و اجتماع بسیجیان دوکوهه بوده است. در بخش جنوبی زمین صبحگاه، حمام‌های دوکوهه و در بخش شمالی آن ساختمان‌های اداری قرار دارند. در فاصله 2کیلومتری جنوب‌غربی دوکوهه، حسینیه گردان تخریب وجود دارد که به نام حضرت زهرا(س) نام گرفته است و چادرهای استقراری رزمندگان تخریب‌چی در کنار آن مستقر بوده است. مقر این رزمندگان به علت تمرین‌های ویژه و سخت‌تر دور از سایر گردان‌ها قرار داشته است. پس از ربوده شدن حاج‌احمد متوسلیان فرمانده تیپ محمدرسول‌الله(ص)پادگان دوکوهه به نام پادگان حاج احمد متوسلیان تغییر نام یافت. اکنون دوکوهه حالتی دو بخشی پیدا کرده که با فنس و دیوار از هم جدا شده‌اند، بخش شرقی آن در اختیار لشکر27 محمدرسول‌الله(ص) قراردارد که این بخش بیشتر حالت یادمانی دارد و یکی از محل‌های بازدید راهیان‌نور است. بخش غربی پادگان در اختیار ارتش می‌باشد که ساختمان‌های پنج طبقه آن مسکونی شده و قسمت‌های دیگر به صورت انبار مهمات و... درآمده است.

    منبع: اطلس جغرافياي حماسه 1

    مقتل شهدای فکه

          
    شهر: دشت آزادگان
    استان: خوزستان
    کشور: ايران
    توضیحات: 

    فکه منطقه‌ای بیابانی در شمال‌غربی استان خوزستان و جنوب‌شرقی استان ایلام است که از جنوب به چزابه و شهر بستان، از شرق به ارتفاعات میشداغ و رقابیه، از شمال‌غرب به عین‌خوش و شهر موسیان، از شمال‌شرق به برقازه و از غرب به استان العماره عراق منتهی می‌شود. فکه به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم می‌شودکه بخش جنوبی آن جزو استان خوزستان و شهرستان دشت‌آزادگان محسوب می‌شود و بخش شمالی آن جزو استان ایلام و از توابع شهرستان دهلران است. منطقه فکه؛ رملی و سرزمین شن‌های روان است و در بخش جنوبی آن رمل و شن‌های روان بیشتر است، به گونه‌ای که حرکت کردن بر روی آن بسیار سخت و طاقت‌فرساست. در فکه جنوبی، تعداد روستاها به تعداد انگشتان دستان هم نمی‌رسد و تنها عده‌ای از عشایر در آن زندگی می‌کنند اما در منطقه فکه شمالی به علت وجود رودخانه دویرج و باران‌های فصلی؛ روستاهای معدودی وجود دارد. فکه یکی از محورهای اصلی تجاوز وحمله ارتش عراق به شمال خوزستان بود. لشکر1مکانیزه عراق از این محور به سمت شوش تهاجم نمود. لیکن مقاومت یک گروه رزمی از تیپ37 زرهی شیراز وگروهی از سپاه پاسداران موجب شد دشمن به سختی و با تأخیر از فکه عبور کند. پس از عملیات فتح‌المبین که به آزادسازی غرب شوش و دزفول انجامید، منطقه فکه همچنان در اشغال دشمن باقی ماند. در17/11/1361 عملیات والفجر‌مقدماتی درجنوب فکه انجام شد و رزمندگان توانستند به خطوط دفاعی ارتش عراق نفوذ کنند، اما به علت لو رفتن عملیات و آمادگی و مقاومت شدید دشمن، رزمندگان به مواضع قبلی بازگشتند. این منطقه علاوه بر آن که مشهد تعداد قابل توجهی از رزمندگان است، شاهد شهادت دو فرمانده بزرگ جنگ یعنی حسن باقری و مجید بقایی بود. در 10/2/1365 دشمن مجدداً به فکه حمله کرد و بیش از 7کیلومتر پیش‌روی نمود و تا آخر جنگ این منطقه در دست دشمن باقی ماند و پیکر شهدا مدت‌ها در میادین مین باقی ماند. اولین اکیپ‌های تفحص به همت شهید محمودوند در اوایل دهه هفتاد در این سرزمین شروع به کار کردند و تعداد زیادی از شهدا از این منطقه به شهرها بازگردانده شدند. شهید سیدمرتضی آوینی هنگام ضبط برنامه روایت‌فتح از محل قتلگاه 120رزمنده گردان حنظله از لشكر27 محمدرسول‌الله(ص) در تاریخ 20/1/1372 به همراه سعید یزدان‌پرست بر اثر انفجار مین در این منطقه به شهادت رسیدند. در فکه تعدادی از نیروهای تفحص نیز در حین یافتن شهدا به شهادت رسیده‌اند که از جمله آن‌ها می توان به شهدایی چون علی محمودوند، سید‌علی موسوی، مجید پازوکی، غلامی، سعید شاهدی و برادران صابری اشاره کرد. مقتل شهدای فکه بین پاسگاه فکه و چزابه و در غرب پاسگاه طاووسیه و در 3 کیلومتری جاده فکه– چزابه قرار دارد. در این مقتل بخشی از زمین به صورت بکر و به صورت رملی توسط سیم خاردار محصور شده و به عنوان معبری امن از مناطق آلوده اطراف خود جدا شده است.علاوه بر ایام راهیان نور ،این قتلگاه  همه ساله در ایام محرم و عاشورای حسینی میزبان عزاداران حسینی است.

    مقتل شهید آوینی

          
    شهر: دشت آزادگان
    استان: خوزستان
    کشور: ايران
    توضیحات: 

    شهيد سيد مرتضي آويني در شهريور 1326 در شهرري به دنيا آمد. پدرش مهندس معدن بود و به اقتضاي كارش هر از چندي به شهري مي‌رفت و در آن ساكن مي‌شد و پس از آن مأموريتي ديگر و شهري ديگر. خانواده هم از او تبعيت مي‌كرد. پس دوران كودكي و نوجواني مرتضي در شهرهاي مختلفي سپري شد. او دوره دبستان و نيمي از دورة دبيرستان را در شهرهاي زنجان، تهران و كرمان گذراند و دوباره به تهران بازگشت و سه سال آخر دبيرستان را در دبيرستان هدف تهران طي كرد تا آن كه در سال 1344 ديپلم گرفت.
    او از كودكي با هنر انس داست. شعر مي‌سرود، نقاشي مي‌كرد و داستان و مقاله مي‌نوشت. دست آخر همين علاقه بسيار موجب شد كه در دانشگاه، رشته معماري را انتخاب كند و در آن به تحصيل بپردازد. اما ورود به دانشگاه، او را كه تشنه شناخت حقيقت بود راضي نكرد. محيط دانشگاه را متفاوت از آنچه مي‌خواست يافت و نسبت به تحصيل بي‌ميل شد. اين بود كه تحصيلش به درازا كشيد. بخشي از روزهايش را به كار كردن مي‌گذراند تا از نظر مالي مستقل باشد و بخشي ديگر را به همان كارهاي ذوقي‌اش، خواندن، نوشتن و سرودن و نقاشي مي‌گذراند و آنچه باقي مي‌ماند صرف درس خواندنش مي‌شد.

    مطالعه ادبيات و فلسفة برايش مهم و لذت بخش بود. چرا كه پنجره‌اي بود كه از آن نگاهي هر چند جزئي به حقيقت داشت ؛ و روح بي‌آرام او هميشه در پي يافتن حقيقت بود. و براي اين كار به هر دري مي‌زد. كتاب مي‌خواند، به شبهاي شعر و گالري‌هاي نقاشي مي‌رفت، موسيقي كلاسيك گوش مي‌كرد و ساعت‌ها با دوستانش مباحثه مي‌كرد. مباحثاتي كه به گفته خودش سرشار از « تظاهر به دانايي » بود و دست آخر دريافت كه « تظاهر به دانايي هرگز جايگزين دانايي نمي‌شود. »
    تلاش صادقانه او براي رسيدن به حقيقت او را روز به روز جلوتر مي‌برد. سرانجام زماني رسيد كه هر چه پيش از اين نوشته بود جمع كرد و سوزاند، چرا كه دريافته بود آن همه حديث نفس اوست و بهانه‌اي براي دور ساختنش از حقيقت. و او حالا حقيقت را به گونه‌اي ديگر طلب مي‌كرد. در همين حس و حال بود كه سال 1357 رسيد.
    در سال 1357 زماني كه شعله‌هاي انقلاب اسلامي از هر گوشه مملكت زبانه مي‌كشيد مرتضي آويني همسفر زندگي خود را شناخت و با او ازدواج كرد. خانم مريم اميني هم، چون خود او به هنر و ادبيات علاقه بسيار داشت و اين دو در كنار هم مي‌توانستند تجربيات مشتركي كسب كنند كه به فهم حقيقت ياري‌شان كنند.
    انقلاب كه پيروز شد، آويني گويي گمشده خود را يافته بود. هر چه تا پيش از آن خوانده بود و انديشيده بود كنار گذاشت و در پي شناخت انديشه‌اي بر آمد كه آن روزها چون روحي لطيف در همه جاي ايران جاري بود. عشق و علاقه آويني به تفكرات امام خميني (ره) و انديشه حكومت ديني او را يكسره به خدمت انقلاب در آورد. آويني به ضرورت زمان، فعاليتش را در ديگر رشته‌هاي هنري كنار گذاشت و به فيلمسازي روي آورد. تلاش او آن بود كه حقيقت سيال زمان خود را روي نوار سلولوييد ثبت كند تا تحركي باشد براي آناني كه امروز زندگي مي‌كنند و درسي باشد بر آناني كه در آينده خواهند آمد.
    او كار فيلمسازي‌اش را از گروه تلويزيوني جهاد سازندگي و با ساخت فيلمهاي مستند آغاز كرد. نخستين كار اين گروه تهيه گزارشي تصويري از سيلي بود كه در سال 1358 در خوزستان جاري شد. پس از آن مجموعه مستند « شش روز در تركمن صحرا » و « خان گزيده‌ها » را ساخت. اين دو مجموعه به تحركات نظامي گروه‌هاي مسلح ضد انقلاب در منطقه گنبد و قواي خوانين فيروز آباد فارس عليه انقلاب اسلامي مي‌پرداخت. در فيروز آباد فارس هنگامي كه كار فيلمبرداري در جريان بود گروه سازنده مجموعه در محاصره نيروهاي خوانين قرار گرفت و با مشكلات زيادي خود را به شهر رساند. و اين گونه بود كه آويني نخستين صحنه‌هاي جنگي‌اش را در نبرد با خوانين تهيه كرد.

    سرانجام جنگ از راه رسيد و آويني كه در جست و جوي حقيقت بود دوربين‌اش را به سوي جبهه‌ها گرداند. نخستين فيلمي كه او در بارة‌جنگ ساخت « فتح خون » نام گرفت. در اين فيلم او از محاصره غم انگيز خرمشهر روايت كرد. پس از آن دست به كار ساخت مجموعه ديگري در باره جنگ شد كه يازده قسمت داست و عنوان آن همان دغدغه هميشگي مرتضي بود ؛ « حقيقت ». و بالاخره كار بعدي او مجموعه « روايت فتح » بود كه سال‌ها علاقه‌مندان به دفاع هشت ساله مردم ايران را پاي تلويزيون‌ها نشاند.
    روايت فتح كه پخش آن از سال 1364 شروع شد مجموعه‌اي بود با ويژگي‌هاي نو. گزارشي مستقيم و بي‌واسطه بود از آنچه كه در خطوط مقدم جبهه‌ها مي‌گذشت ؛ به دور از شعار و به دور از تصنع. آويني در اين مجموعه تلاش كرد از آنچه كه مي‌تواند مانع انعكاس طبيعي رويدادهاي جنگ گردد، كنار باشد. آنچه تماشاي اين مجموعه را براي بينندگان پرشمارش لذت بخش مي‌كرد صداي گرم او بود كه گفتار متن برنامه را با لحني صميمانه و دلنشين مي‌خواند. لحني كه براي هميشه در ذهن و ياد بينندگان روايت فتح باقي خواهد ماند.
    فيلمسازي تنها فعاليت آويني نبود. او در كار مطبوعات هم دستي داشت و نوشته‌هاي با ارزش زيادي در مطبوعات مختلف از او به جاي مانده است. ماهنامه « اعتصام » ارگان انجمن‌هاي اسلامي سراسر كشور كه از سوي سازمان تبليغات اسلامي منتشر مي‌شد نخستين نشريه‌اي بود كه سلسله مقالات منظم او را در خود جاي داد. پس از آن ماهنامه « جهاد » نوشته‌هاي او را منتشر كرد. جهاد را وزارت جهاد سازندگي منتشر مي‌كرد ؛ جايي كه سيد مرتضي آويني سال‌هاي طلايي عمرش را در آن سپري كرد.

    از سال 1365 به بعد آويني نگاه جدي خود را به مباحث نظري سينما معطوف كرد. او در اين سال يك ترم در دانشگاه هنر به تدريس « تمثيل شناسي در سينما » پرداخت و پس از آن كه ديد قالب‌هاي درسي از پيش طراحي شده در دانشگاه به او امكان تدريس آنچه را كه خود مي‌خواهد نمي‌دهد از دانشگاه كناره گرفت و به نوشتن تفكراتش در باب سينما پرداخت. نوشته‌هاي سينمايي‌اش را ابتدا در فصلنامه سينمايي « فارابي » چاپ كرد، اما از سال 1367 پس از آن كه مرتضي آويني به حوزه هنري رفت و در آنجا مجله « سوره » را با سردبيري خود به راه انداخت، اين نشريه اصلي‌ترين جايي بود كه مي‌شد نوشته‌هاي او را در آن خواند. از آن پس سوره مجله‌اي بود غني با مقالات ارزشمندي در بارة ادبيات، نقاشي، گرافيك، تئاتر، سينما و … و در اين ميان نوشته‌هاي آويني در باره مسائل فرهنگي و فلسفه هنر جايگاهي ويژه داشت.
    فعاليت آويني در حوزه تنها به انتشار مجله سوره محدود نشد. « گروه تلويزيوني حوزه » و « دفتر مطالعات ديني هنر » دو بخش مهم بودند كه نخستين بار او پايه گذاري كرد. همچنين انتشار مجله « ادبيات داستاني » به عنوان نخستين نشرية تخصصي داستان در ايران محصول كار و انديشة او بود.

    در سال 1371 سيد مرتضي آويني با توصيه آيت‌الله خامنه‌اي، رهبر انقلاب، مجموعه تلويزيوني روايت فتح را كه ساخت و پخش آن متوقف شده بود مجدداً پي گرفت و حاصل تلاش دوبارة او در اين زمينه دورة جديد روايت فتح بود كه با نگاهي پخته‌تر و ارزش‌هاي فني والاتر بارديگر از تلويزيون پخش شد و خاطره روزهاي پر حماسه دفاع مقدس را در ذهن‌ها زنده كرد.
    اما ساخت دورة جديد روايت فتح نزديك يك سال بيشتر دوام نيافت. در بهار سال 1372 زماني كه چند روزي از عيد نوروز مي‌گذشت مرتضي آويني يك بار ديگر سفر مكاشفه آميزش را به جبهه‌هاي جنگ براي ادامه ساخت مجموعه روايت فتح شروع كرد. مقصد او اين بار فكه بود. جايي كه بهترين فرزندان اين آب و خاك در آن دليرانه جان باخته بودند. روز نوزدهم فروردين هنگام بررسي دالاني در منطقه فكه سيد مرتضي آويني كه پيشاپيش گروه حركت مي‌كرد با يك مين خنثي نشده كه يادگار شوم زمان جنگ بود برخورد كرد و از ناحيه پا به شدت زخمي شد و پيش از آن كه به بيمارستان برسد به خاطر خون‌ريزي زياد به شهادت رسيد
    شهيد آويني فعاليت مطبوعاتي خود را در اواخر سال 1362 همزمان با مشارکت در جبهه ها و تهيه فيلمهاي مستند درباره جنگ با نگارش مقالاتي در ماهنامه اعتصام، ارگان انجمنهاي اسلامي که از سوي سازمان تبليغات منتشر مي شد، آغاز کرد. اين مقالات طيف وسيعي از موضوعات سياسي، حکمي، اعتقادي و عبادي را در بر مي گرفت. او طي يک مجموعه مقاله درباره مباني حاکميت سياسي در اسلام آراء و انديشه هاي رايج در مورد دموکراسي، رأي اکثريت، آزادي عقيده و برابر و مساوات را در نسبت با تفکر سياسي مأخوذ از وحي و نهج البلاغه و آراء سياسي حضرت امام (ره) مورد تجزيه و تحليل و نقد قرار داد :مقالاتي نيز در تبيين حکومت اسلامي و ولايت فقيه در ربط و نبست با حکومت الهي حضرت رسول (ص) در مدينه و خلافت امير مومنان (ع) نوشت و اتصال و پيوند انقلاب اسلامي را با نهضت انبيا عليهم السلام و جايگاه آن را در تاريخ حيات باطني بشر تشريح کرد. مقالات متعددي درباره دفاع مقدس و نسبت آن با جنگهاي صدر اسلام و قيام عاشورا و وجوه تمايز آن از جنگهايي که بخصوص در قرون اخير واقع شده اند، و نيز برکات ظاهري و غيبي جنگ و ويژگيهاي رزم آوران و بسيجيان در زمره مطالبي بود که در اعتصام منتشر شد. در مضامين اعتقادي و عبادي نيز تحقيق و تفکر مي کرد و حاصل کار خويش را به صورت مقالاتي چون اشک، چشمه تکامل، تحقيقي در معني صلوات و حج، تمثيل سلوک جمعي بشر به چاپ مي سپرد. در کنار نگارش اين مقالات، مجموعه مقالاتي نيز با عنوان کلي تحقيقي مکتبي در باب توسعه و مباني تمدن غرب براي ماهنامه جهاد، ارکان جهادسازندگي، نوشت بهشت زميني، ميمون برهنه !، تمدن اسراف و تبذير، ديکتاتوري اقتصاد، از ديکتاتوري پول تا اقتصاد صلواتي، نظام آموزشي و آرمان توسعه يافتگي، ترقي يا تکامل ؟ و … از جمله مقالات آن مجموعه است. اين مقالات بعد از شهادت او از سوي مرکز حفظ و نشر آثار دفاع مقدس ( وزارت جهاد سازندگي ) با عنوان کلي مذکور ( تحقيق مکتبي … ) به چاپ رسيد. اين دوره از کار نويسندگي شهيد تا سال 1365 ادامه يافت.
    مقارن با همين سالها شهيد آويني علاوه بر کارگرداني و مونتاژ مجموعه روايت فتح نگارش متن آن را بر عهده داشت. او در ماه محرم سال 1366 نگارش کتاب فتح خون ( روايت محرم ) را آغاز کرد و نه فصل از فصول دهگانه آن را نوشت. اما در حالي که کار تحقيق در مورد وقايع روز عاشورا و شهادت بني هاشم را انجام داده و نگارش فصل آخر را آغاز کرده بود، به دلايلي کار را ناتمام گذاشت.
    او در سال 1367 يک ترم در مجتمع دانشگاهي هنر تدريس کرد ولي چون مفاد مورد نظرش براي تدريس با طرح درسهاي دانشگاه همخواني نداشت از ادامه تدريس صرف نظر کرد. مجموعه مباحثي که براي تدريس فراهم شده بود با بسط و شرح و تفسير بيشتر در مقاله بلندي به نام تأملاتي در ماهيت سينما که در فصلنامه فارابي به چاپ رسيد و بعد در مقالاتي با عناوين جذابيت در سينما، مونتاژ به مثابه معماري سينما، آينه جادو، قاب تصوير و زبان سينما و … که از فروردين سال 1368 در ماهنامه هنري سوره منتشر شد، تفصيل پيدا کرد. مجموعه اين مقالات در کتاب آينه جادو که جلد اول از مجموعه مقالات و نقدهاي سينمايي اوست، جمع آوري و به چاپ سپرده شد.
    سالهاي 1368 تا 1372 دوران اوج فعاليت مطبوعاتي شهيد آويني است. آثار او در طي اين دوره نيز موضوعات بسيار متنوعي را شامل مي شود. هرچند آشنايي با سينما در طول مدتي بيش از ده سال مستند سازي و تجارب او در زمينه کارگرداني مستند و به خصوص مونتاژ باعث شد که قبل از هر چيز به سينما بپردازد، ولي اين مسئله موجب بي اعتنايي او نسبت به ساير هنرها نشد. او در کنار تأليف مقالات تئوريک درباره ماهيت سينما و نقد سينماي ايران و جهان، مقالات متعددي در مورد حقيقت هنر، هنر و عرفان، هنر جديد ـ اعم از رمان، نقاشي، گرافيک و تئاتر ـ هنر ديني و سنتي، هنر انقلاب و … تأ‌ليف کرد که در ماهنامه سوره به چاپ رسيد. طي همين دوران در خصوص مباني سياسي ـ اعتقادي نظام اسلامي و ولايت فقيه، فرهنگ انقلاب در مواجهه با فرهنگ واحد جهاني و تهاجم فرهنگي غرب، غربزدگي، و روشنفکري، تجدد و تحجر و موضوعات ديگر تفر و تحقيق کرد و مقالاتي منتشر نمود. مجموعه آثار شهيد آويني در اين دوره هم از حيث کميت هم از جهت تنوع موضوعات و هم از نظر عمق معنا و اصالت تفکر و شيوايي بيان اعجاب آور است. در حالي که سرچشمه هاي اصلي تفکر او به قرآن، نهج البلاغه، کلمات معصومين عليهم السلام و آثار و گفتار حضرت امام (ره) باز مي گشت، با تفکر فلسفي غرب و آرا و نظريات متفکران غربي نيز آشنايي داشت و با يقيني برآمده از حکمت، آنها را نقد و بررسي مي کرد. او شناخت مباني فلسفي و سير تاريخي فرهنگ و تمدن جديد را از لوازم مقابله با تهاجم فرهنگي مي دانست چرا که اين شناخت زمينه خروج از عالم غربي و غربزده کنوني را فراهم مي کند و به بسط و گسترش فرهنگ و تفکر الهي مدد مي رساند. او بر اين باور بود که با وقوع انقلاب اسلام و ظهور انسان کاملي چون امام خميني (ره) بشر وارد عهد تاريخي جديدي شده است که آن را عصر توبه بشريت مي ناميد، عصري که به انقلاب جهاني امام عصر (عج) و ظهور دولت پايدار حق منتهي خواهد شد.
    کتابها و مجموعه مقالات شهيد آويني
    ـ آينه جادو ( جلد اول :‌مقالات سينمايي ) چاپ دوم، 1372، کانون فرهنگي ـ هنري ايثارگران
    ـ آينه جادو ( جلد دوم، مجموعه نقدهاي سينمايي ) چاپ اول، 1373، کانون فرهنگي ـ هنري ايثارگران
    ـ آينه جادو ( جلد سوم : مقالات، سخنرانيها و گفتگوهاي سينمايي )، در دست انتشار
    ـ فتح خون ( روايت محرم ) چاپ سوم، 1375، کانون فرهنگي ـ هنري ايثارگران
    ـ فردايي ديگر ( مجموعه مقالات )، چاپ دوم، 1374، کانون فرهنگي ـ هنري ايثارگران
    ـ تحقيقي مکتبي در باب توسعه و مباني تمدن غرب، چاپ دوم، در دست انتشار
    ـ گنجينه آسماني ( مجموعه گفتارهاي روايت فتح )، چاپ اول، 1375، کانون فرهنگي ـ هنري ايثارگران با همکاري موسسه فرهنگي روايت فتح
    ـ نسيم حيات ( مجموعه گفتارهاي ساير فيلمها )، در دست انتشار
    ـ انفطار صورت ( مجموعه مقاله در زمينه هنرهاي تجسمي )، در دست انتشار
    ـ انقلاب اسلامي و اوتوپياي غربزدگان ( مجموعه مقاله )، در دست انتشار
    ـ هنر، فرهنگ و تهاجم فرهنگي ( مجموعه مقاله )، در دست انتشار
    ـ آغازي بر يک پايان ( مجموعه مقاله )، چاپ دوم، در دست انتشار
    آثار شهيد آويني در حوزه فيلمسازي مستند :
    ـ سيل خوزستان / يک برنامه ( حادثه سيل سال 58 خوزستان )
    ـ خان گزيده ها / شش برنامه ( غائله ناصر و خسرو خان قشقايي در شيراز )
    ـ شش روز در ترکمن صحرا / يک برنامه ( واقعه خلق ترکمن در گنبد قابوس )
    ـ مزد جهاد، شهادت / سه برنامه ( شهداي جهاد سازندگي )
    ـ فتح خون / سه برنامه ( نبرد شهري پيش از سقوط خرمشهر )
    ـ حقيقت / يازده برنامه ‍( وقايع دو سال آغاز جنگ در آبادان، سوسنگرد، دزفول و… )
    ـ هفت قصه از بلوچستان / يک برنامه ( هفت آپيزود درباره مردم محروم جنوب بلوچستان )
    ـ بشاگرد / شش برنامه ( محروميت منطقه بشاگرد )
    ـ قيام الله / يک برنامه ( تأثير انقلاب اسلامي و نقش جهادگران در رفع محروميت از روستاها )
    ـ اقتصاد صلواتي / شش برنامه ( نظم اقتصادي جبهه به عنوان يک نمونه موفق )
    ـ شيرمردان خدا / چهار برنامه ( عمليات والفجر چهار )
    ـ کربلا، جنگ، مردم / سه برنامه ( عمليات خيبر )
    ـ ويژه برنامه والفجر هشت / يک برنامه
    ـ روايت فتح / شصت و سه برنامه ( از ابتداي عمليات والفجر هشت تا پايان جنگ )
    ـ مرثيه / يک برنامه ( بمباران شيميايي حلبچه )
    ـ با من سخن بگو، دوکوهه / دو برنامه ( اولين نوروز در دو کوهه پس از پايان جنگ)
    ـ امريکا، تزوير، تجاوز / يک برنامه ( سرنگوني هواپيماي مسافربري ايران توسط ناوگان امريکا )
    ـ نسيم حيات / سيزده برنامه ( رويکرد جوانان لبناني به اسلام و انقلاب اسلامي )
    ـ قاصد مهربانيها / هفت برنامه ( در سوگ حضرت امام خميني )
    ـ فراق يار نه آن مي کند که بتوان گفت / دو برنامه ( در سوگ حضرت امام خميني )
    ـ انقلاب سنگ / شش برنامه ( انتفاضه و قيام جوانان فلسطيني )
    ـ سراب / هفده برنامه ( وضع مهاجران ايراني در کشورهاي غربي به ويژه در امريکا )
    ـ شقايقهاي آتش گرفته / سه برنامه ( رويارويي فرزندان انقلاب اسلامي لبنان با رژيم اشغالگر قدس )
    ـ شهري در آسمان / شش برنامه ( مجموعه جديد روايت فتح پس از پايان جنگ )

    منبع: سايت جامع دفاع مقدس(ساجد)

    یادمان شهدای چذابه

          
    شهر: دشت آزادگان
    استان: خوزستان
    کشور: ايران
    توضیحات: 

    چزابه منطقه‌اي است در 17کیلومتری شمال‌غربی شهر بستان به عرض متغیر 2 تا 4کیلومتر كه از شمال به منطقه فكه، از جنوب به شهر بستان، از غرب به خط مرزي ايران و عراق و از شرق به ارتفاعات ميشداغ محدود مي‌شود و بین تپه‌های رملی و هورالهویزه و بر سر جاده مرزی فکه- بستان قرار دارد و پاسگاه مرزی سوبله ایران و شیب عراق در شمال آن قرار دارد. این منطقه به علت قرارگیری در بین هور و تپه‌های رملی یک گلوگاه محسوب شده و به دلیل قرار داشتن در مسیر دستیابی به شهرهای بستان و سوسنگرد از موقعیت ویژه‌ای برخوردار است و به همین دلیل این منطقه یکی از پنج معبر اصلی هجوم ارتش عراق به خوزستان بود. در هجوم31/6/1359 به چزابه، با وجود مقاومت مدافعان اندک آن، ارتش عراق نتوانست موقعیت خود را تا 2/7/1359 در چزابه تثبیت کند. دشمن سرانجام در روز 3/7/1359 با عبور از چزابه به طرف تپه‌های الله‌اکبر و بستان پیش‌روی کرد. از آن زمان تنگ چزابه در اختیار دشمن بود تا اینکه در 8/9/1360در جریان عملیات طریق‌القدس آزاد شد. در روز 17بهمن1360، ارتش بعث عراق دو تيپ، يك لشكر و يك گردان را در آستانه عملیات فتح‌المبین از نقاط مختلف عراق با هدف جلوگيري از انجام عمليات عملیات به تنگ چزابه ‌روانه کرد و حدود 300متر در عمق مواضع خودی نفوذ می‌کند. در پاسخ به این اقدام، 18گردان از نیروهایی که سپاه پاسداران برای اجرای عملیات فتح‌المبین آماده کرده بود به تدریج به چزابه اعزام و با دشمن درگیر شدند. لیکن موفقیتی به دست نیامد تا اینکه در تاریخ 1/12/1360چهارگردان از سپاه و دو گردان از ارتش طی عملیاتی با نام مولای‌متقیان(ع) وارد عمل شده و این منطقه پس از 14روز نبرد طاقت‌فرسا به طورکامل آزاد شد. در جریان عملیات خیبر نیز به منظور فریب دشمن عملیات ایذایی والفجر6 در تنگ چزابه و دشت چیلات صورت گرفت که متأسفانه قریب به 400نفر از رزمندگان در این عملیات مفقودالاثر شدند. اکنون یادمان شهدای چزابه که در محل تنگ چزابه و در غرب جاده فکه- بستان قرار دارد، میزبان هشت شهید‌گمنام این منطقه است.



    صفحه 20 از 27