گروه دین و اندیشه پایگاه اطلاع رسانی حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبری - روز هشتم ذیحجه، سال 60 هجری، حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، حجش را نیمه تمام رها کرد و تصمیم گرفت به سوی کوفه حرکت کند.
امام حسین(ع) آگاهی یافت که یزید بن معاویه، عمرو بن سعید بن عاص را با لشکری به مکه فرستاده و او را به ظاهر امیر الحاج گردانیده است؛ ولی پنهانی به او سفارش کرده است که حضرت امام حسین(ع) را درهرجا یافت، ترور کند حتی اگر به پرده کعبه چنگ زده باشد.
پس حضرت پیش از اتمام مناسک حج، تصمیم گرفت از مکه خارج شود، چون نمی خواست با شهادتش، حرمت خانه خدا شکسته شود.
از این رو حج خود را به عمره تبدیل کرد و چون نامه های زیادی از کوفه آمده بود، قصد عراق کرد، اما حضرت پیش از ترک مکه برای همراهانش این چنین سخنرانی کردند:
"ستایش از آن خداست و هر چیزی همان می شود که خدا بخواهد و هیچ نیرویی جز به وسیله خدا موجود نمی شود و درود خدا بر پیامبرش باد.
مرگ بر گردن آدمی زادگان، همچون بسته شدن گردن بند بر گردن دختران جوان، بسته شده است.
وه که چه قدر شیفته گذشتگانم هستم چون شیفتگی و آرزومندی یعقوب به یوسف. کشتنگاهی برایم انتخاب شده است که به آن برخورم.
گویا می نگرم که بند بند تنم را گرگ های بیابان در میان نواویس و کربلا از هم جدا می کنند و شکم های تهی و شکمبه هایی گشاد را از تکه تکه های بدنم سیر و پر می گردانند. از روزی که با قلم تقدیر نگاشته شده است هیچ راه گریزی نیست.
خشنودی خدا خشنودی ما خاندان است که بر بلایش می شکیبیم و او به طور کامل، اجرهای شکیبایان را به ما میدهد.
پاره های تن پیامبر خدا(ص) از او دور نمی افتند، بلکه در آستان حف و باغ های بهشت گرد او می آیند.چشمش بدانان روشن گردد و به وسیله آنان او به وعده اش وفا کند.
بدانید و آگاه باشید؛ هرکس جانش را در راه ما بخشد و خود رابه میهن دیدار خدا سپارد، با ما کوچ کند که من به خواست خدای متعال بامدادان رهسپارم."
یکشنبه 90/9/6