اربعين ميعاد عشق و نشانگر تدبير خاندان پيامبر (صلواتالله عليها) در زنده نگهداشتن فرهنگ شهادت است. اربعين روز بازماندگان شهداست و درحقيقت، آغازي است پس از فاجعة بزرگ كربلا كه پيام اين حماسة عظيم را به گوش جهانيان رساند.
چكيده
نخستين ثمرههاي قيام عاشورا در اربعين ديده شد و بازگشت اهلبيت امام حسين (عليهالسلام) به كربلا بدين مفهوم بود كه قيام هنوز تمام نشده و اينك زمان آن رسيده كه قيام سيدالشهدا (عليهالسلام) در هميشة تاريخ جاودان شود.
اربعين ميعاد عشق و نشانگر تدبير خاندان پيامبر (صلواتالله عليها) در زنده نگهداشتن فرهنگ شهادت است. اربعين روز بازماندگان شهداست و درحقيقت، آغازي است پس از فاجعة بزرگ كربلا كه پيام اين حماسة عظيم را به گوش جهانيان رساند.
رهبر انقلاب اسلامي، «احياي ياد كربلا و شهادت»، «گسترش فرهنگ عاشورايي» و «آغاز جاذبة زيارت حسيني» را آموزههاي ارزشمند اربعين حسيني ميدانند كه تجلي عشق به تربت و مرقد سيدالشهدا (عليهالسلام) در آن جلوهگر است و پس از قرنها، دوستداران اهلبيت: را با پاي پياده رهسپار زيارت اربعين ميكند.
اين مقاله در دو بخش «آموزههاي اربعين» و «درنگ در فرازي از زيارت اربعين» به بيان ديدگاههاي رهبر انقلاب دربارة اربعين حسيني پرداخته است.
مقدمه
اولين شكوفههاي عاشورايي در اربعين شكفته شد1 و آمدن اهلبيت حسين بن علي (عليهالسلام) بر سر مزار سيدالشّهدا، در حقيقت امتداد حركت عاشورا بود و با اين كار، به پيروان امام و دوستان خاندان پيغمبر (صلواتالله عليها) و مسلماناني كه تحت تأثير اين حادثه قرار گرفته بودند فهماندند كه اين واقعه تمام نشد و چنين فاجعهاي، با دفن كردن و به اسارت گرفتن و رها كردن اسيران پايان نخواهد يافت و فراموش نخواهد شد.
رهبر معظم انقلاب از اين ديدگاه معتقد است كه آمدن اهلبيت: به كربلا در اربعين، با اين هدف بود كه اعلام كنند: اينجا ميعادگاه بزرگي است كه با جمع شدن در آن، بايد همواره هدف بزرگ اسلام را نيز به ياد بياوريد كه همانا «تشكيل نظام اسلامي» و تلاش در راه آن حتي در حد شهادت است2
«آموزههاي اربعين» و «درنگ در فرازي از زيارت اربعين» در نگاه رهبر معظم انقلاب، محور اين نوشتار است.
آموزههاي اربعين
1. احياي ياد كربلا و شهادت
«شهادت بدون خاطره، بدون ياد، بدون جوشش خون شهيد، اثر خودش را نميبخشد و اربعين، آن روزي است كه برافراشته شدن پرچم پيام شهادت كربلا در آن آغاز شد».3
رهبر انقلاب، اربعين را احياي ياد حماسه حسين بن علي (عليهالسلام) در كربلا دانسته، ميفرمايد:
«شما فرض كنيد اگر اين شهادت عظيم در تاريخ اتفاق ميافتاد، يعني حسين بن علي (عليهالسلام) و بقيه شهيدان در كربلا شهيد ميشدند، اما بنياميه موفق ميشدند همانطور كه خود حسين (عليهالسلام) و ياران عزيزش را از صفحه روزگار برافكندند و جسم پاكشان را در زير خاك پنهان كردند، ياد آنها را هم از خاطره نسل بشر در آن روز و روزهاي بعد محو كنند، آيا اين شهادت فايدهاي براي عالم اسلام داشت؟ يا اگر هم براي آن روز اثري ميگذاشت، آيا اين خاطره در تاريخ براي نسلهاي بعد هم براي گرفتاريها و سياهيها و تاريكيها و يزيدهاي دوران آينده تاريخ هم اثري روشنگر و افشا كننده داشت؟ اگر حسين شهيد ميشد، اما مردم آن روز و مردم نسلهاي بعد نميفهميدند شهيد شده، اين خاطره چه اثري و چه نقشي ميتوانست در رشد و سازندگي و هدايت و برانگيختگي ملتها و اجتماعات و تاريخ بگذارد؟ ميداند هيچ اثري نداشت. آري، حسين (عليهالسلام) شهيد ميشد، خود او به اعلا علّيين رضوان خدا ميرسيد؛ شهيداني كه كسي نميفهميد و در غربت، سكوت و خاموشي شهيد شدند، به اجر خودشان در آخرت رسيدند ... امام چقدر درس و اسوه ميشدند؟»
اربعين نشانگر تدبير خاندان پيامبر (صلواتالله عليها) و احياگر حقيقت شهادت است و در اربعين حسيني ياد شهادت حسين (عليهالسلام) زنده شد.4 آيتالله خامنهاي با اشاره به اين بُعد از پيام اربعين ميفرمايد:
«اهميت اربعين در آن است كه در اين روز، با تدبير الهي خاندان پيامبر (صلواتالله عليها) ياد نهضت حسيني براي هميشه جاودانه شد و اين كار پايهگذاري گرديد. اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلي، در حوادث گوناگون ـ از قبيل شهادت حسينبنعلي (عليهالسلام) در عاشورا ـ به حفظ ياد و آثار شهادت كمر نبندند، نسلهاي بعد، از دستاورد شهادت استفاده زيادي نخواهند برد. درست است كه خداي متعال، شهدا را در همين دنيا هم زنده نگه ميدارد و شهيد به طور قهري در تاريخ و ياد مردم ماندگار است، اما ابزار طبيعياي كه خداي متعال براي اين كار ـ مثل همه كارها ـ قرار داده است، همين چيزي است كه در اختيار و اراده ماست. ما هستيم كه با تصميم درست و بهجا، ميتوانيم ياد شهدا و خاطره و فلسفه شهادت را احيا كنيم و زنده نگه داريم. اگر زينبكبري و امام سجاد8 در طول آن روزهاي اسارت ـ چه در همان عصر عاشورا در كربلا و چه در روزهاي بعد در راه شام و كوفه و خود شهر شام و بعد از آن در زيارت كربلا و بعد عزيمت به مدينه و سپس در طول سالهاي متمادي كه اين بزرگواران زنده ماندند ـ مجاهدات و تبيين و افشاگري نكرده بودند و حقيقت فلسفه عاشورا و هدف حسينبنعلي و ظلم دشمن را بيان نميكردند، واقعه عاشورا تا امروز، جوشان و زنده و مشتعل باقي نميماند. چرا امام صادق (عليهالسلام) ـ طبق روايت ـ فرمودند كه هر كس يك بيت شعر درباره حادثه عاشورا بگويد و كساني را با آن بيت شعر بگرياند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد كرد؟چون تمام دستگاههاي تبليغاتي، براي منزوي كردن و در ظلمت نگه داشتن مسئله عاشورا و كلا مسئله اهلبيت، تجهيز شده بودند تا نگذارند مردم بفهمند چه شد و قضيه چه بود. تبليغ، اينگونه است.
آن روزها هم مثل امروز، قدرتهاي ظالم و ستمگر، حداكثر استفاده را از تبليغات دروغ و مغرضانه و شيطنتآميز ميكردند. در چنين فضايي، مگر ممكن بود قضيه عاشورا ـ كه با اين عظمت در بياباني در گوشهاي از دنياي اسلام اتفاق افتاده ـ با اين تپش و نشاط باقي بماند؟ يقينا بدون آن تلاشها، از بين ميرفت. درسي كه اربعين به ما ميدهد، اين است كه بايد ياد حقيقت و خاطره شهادت را در مقابل طوفان تبليغات دشمن زنده نگه داشت».5
ايشان اربعين را روز بازماندگان شهدا دانسته،6 با اشاره به سختي مجاهدت امام سجاد و حضرت زينب8 در صحنه تبليغي و فرهنگي، اين نكته را يادآور ميشود:
«درسي كه اربعين به ما ميدهد، اين است كه بايد ياد حقيقت و خاطره شهادت را در مقابل طوفان تبليغات دشمن زنده نگه داشت. شما ببينيد از اول انقلاب تا امروز، تبليغات عليه انقلاب و امام و اسلام و اين ملت، چهقدر پرحجم بوده است. چه تبليغات و طوفاني كه عليه جنگ به راه نيفتاد؛ جنگي كه دفاع و حراست از اسلام و ميهن و حيثيت و شرف مردم بود. ببينيد دشمنان عليه شهداي عزيزي كه جانشان ـ يعني بزرگترين سرمايهشان ـ را برداشتند و رفتند در راه خدا نثار نمودند، چه كردند و مستقيم و غيرمستقيم، با راديوها و روزنامهها و مجلهها و كتابهايي كه منتشر ميكردند، در ذهن آدمهاي سادهلوح در همه جاي دنيا، چه تلقيني توانستند بكنند. اگر در مقابل اين تبليغات، تبليغات حق نبود و نباشد و اگر آگاهي ملت ايران و گويندگان و نويسندگان و هنرمندان، در خدمت حقيقتي كه در اين كشور وجود دارد، قرار نگيرد، دشمن در ميدان تبليغات غالب خواهد شد. ميدان تبليغات، ميدان بسيار عظيم و خطرناكي است». 7
2. گسترش فرهنگ عاشورايي
اربعين در حادثه كربلا يك آغاز بود. بعد از آن فاجعه بزرگ در كربلا، بايد حادثه اسارتها، پيام حماسه سيدالشهداء (عليهالسلام) را منتشر ميكرد و خطبهها و افشاگريها و حقيقتگوييهاي حضرت زينب و امام سجاد8 مثل يك رسانه پرقدرت، بايد واقعه عاشورا و هدف و جهتگيري آن را در محدوده وسيعي منتشر مينمود، و اين كار انجام شد. رهبر انقلاب در تبيين اين حركت ميفرمايد:
«خاصيت محيط اختناق اين است كه مردم فرصت و جرئتِ اين را پيدا نميكنند كه حقايقي را كه فهميدهاند، در عملِ خودشان نشان بدهند؛ چون اولاً دستگاه ظالم و مستبد نميگذارد مردم بفهمند و اگر فهم مردم از دست او خارج شد و فهميدند، نميگذارد به آنچه فهميدهاند، عمل كنند. در كوفه، در شام، در بين راه، خيليها از زبان زينب كبري يا امام سجاد8 يا از ديدن وضع اسرا، خيلي چيزها را فهميدند، ولي كي جرئت ميكرد، كي توانايي اين را داشت كه در مقابل آن دستگاه ظلم و استكبار و استبداد و اختناق، آنچه را كه فهميده است، بروز دهد؟ مثل يك عقدهاي در گلوي مؤمنين باقي بود.
اين عقده روز اربعين اولين نِشتر را خورد؛ اولين جوشش در روز اربعين در كربلا اتفاق افتاد. مرحوم سيد بن طاووس و بزرگان نوشتهاند كه وقتي كاروان اسرا، يعني جناب زينب3 و بقيه در اربعين وارد كربلا شدند، در آنجا فقط جابر بن عبدالله انصاري و عطيه عوفي نبودند؛ «رجال مِن بنيهاشم»؛ عدهاي از بنيهاشم، عدهاي از ياران بر گرد تربت سيدالشهدا جمع شده بودند و به استقبال زينب كبري3 آمدند. شايد اين سياستِ ولايي هم كه زينب كبري اصرار كرد كه برويم به كربلا ـ در مراجعت از شام ـ به خاطر همين بود كه اين اجتماع كوچك اما پرمعنا، در آنجا حاصل شود. حالا بعضي استبعاد كردند كه چطور ممكن است تا اربعين به كربلا رسيده باشند.
مرحوم شهيد آيتالله قاضي يك نوشته مفصلي دارد؛ اثبات ميكنند كه نه، ممكن است كه اين اتفاق افتاده باشد. به هر حال آنچه در كلمات بزرگان و قدما هست، اين است كه وقتي زينب كبري و مجموعه اهلبيت وارد كربلا شدند، عطيه عوفي و جناب جابر بن عبدالله و رجالي از بنيهاشم در آنجا حضور داشتند. اين نشانه و نمونهاي از تحقق آن هدفي است كه با شهادتها بايد تحقق پيدا ميكرد؛ يعني گسترش اين فكر و جرئت دادن به مردم. از همين جا بود كه ماجراي توابين به وجود آمد. اگرچه ماجراي توابين سركوب شد، اما بعد با فاصله كوتاهي ماجراي قيام مختار و بقيه آن دلاوران كوفه اتفاق افتاد و نتيجه، در هم پيچيده شدن دودمان بنياميه ظالم و خبيث بر اثر همين شد. البته بعد از او سلسله مروانيها آمدند؛ اما مبارزه ادامه پيدا كرد؛ راه باز شد. اين خصوصيت اربعين است.
يعني در اربعين افشاگري هم هست؛ عمل هم هست؛ تحقق هدفهاي آن افشاگري هم در اربعين وجود دارد».8
3. آغاز جاذبه زيارت حسيني
اربعين، تجلي عشق به تربت و مرقد سيّدالشّهدا (عليهالسلام) و آغاز جاذبه حسيني است كه با وجود گذشت قرنهاي متمادي، همچنان دل همه دوستداران اهلبيت و همه آزادگان جهان را به سوي رستگاري و عزت و افتخار ميكشاند.
در نگاه مقام معظم رهبري، اولين جوششهاي چشمه جوشان محبت حسيني ـ كه رود هميشه جاري زيارت را در طول اين قرنها جاري كرده ـ در اربعين پديد آمد. جاذبه قوي حسيني، اولين دلها را در اربعين به سوي خود جلب كرد. رفتن جابربنعبدالله و عطيّه به زيارت امام حسين (عليهالسلام) در روز اربعين، سرآغاز اين حركت پُربركت بود. در طول قرنها تا امروز، پيوسته اين حركت پُرشكوهتر، پُرجاذبهتر و پُرشورتر شده است و نام و ياد عاشورا را روزبهروز در دنيا زندهتر كرده است.9 رهبر معظم انقلاب ميفرمايند:
«چه آمدن خاندان پيغمبر در روز اربعين به كربلا ـ كه بعضي روايت كردهاند ـ درست باشد يا درست نباشد، ظاهرا در اين ترديدي نيست كه جابربنعبدالله انصاري به همراه يكي از بزرگان تابعين ـ كه نام او را بعضي عطيه گفتهاند، بعضي عطا گفتهاند و احتمال دارد عطيه بن حارث كوفي حمداني باشد؛ بههرحال يكي از بزرگان تابعين است كه در كوفه ساكن بوده ـ اين راه را طي كردند و در اين روز بر سر مزار شهيد كربلا حاضر شدند. شروع جاذبه مغناطيس حسيني، در روز اربعين است. جابربنعبدالله را از مدينه بلند ميكند و به كربلا ميكشد. اين، همان مغناطيسي است كه امروز هم با گذشت قرنهاي متمادي، در دل من و شماست. كساني كه معرفت به اهلبيت دارند، عشق و شور به كربلا هميشه در دلشان زنده است. اين از آن روز شروع شده است. عشق به تربت حسيني و به مرقد سرور شهيدان».10
درنگ در فرازي از زيارت اربعين
رهبر معظم انقلاب مضامين زيارت اربعين امام حسين (عليهالسلام) را بسيار پرمغز و در خور تأمل و تدبر دانسته، با اشاره به اين فراز از زيارت اربعين «ليستنقذ عباده من الجهالة و حيرة الضلالة» هدف از قيام حسيني را برطرف كردن ابرهاي جهل و غفلت از افق زندگي انسانها و هدايت حقيقي آنان ميداند.11 معظمله با اين ديدگاه، حقيقت نهضت امام را اينگونه تحليل ميكنند:
«فقرههاي اوّل (زيارت) آن، دعاست كه گوينده اين جملات را خطاب به خداوند متعال عرض ميكند: «و بذل مهجته فيك»؛ يعني حسينبنعلي، جان و خون خود را در راه تو داد. «ليستنقذ عبادك من الجهالة» تا بندگان تو را از جهل نجات دهد. «و حيرة الضّلالة» و آنها را از سرگردانىِ ناشي از ضلالت و گمراهي برهاند. اين يك طرف قضيه، يعني طرفِ قيام كننده حسينبنعلي عليهالسّلام است. طرف ديگر قضيه، در فقره بعدي معرفي ميشود: «و قد توازر عليه من غرّته الدنيا و باع حظّه بالارذل الأدني». نقطه مقابل، كساني بودند كه فريب زندگي، آنها را به خود مشغول و دنياي مادّي، زخارف دنيايي، شهوات و هواهاي نفس، از خود بيخودشان كرده بود. «و باع حظّه بالارذل الأدني»؛ سهمي را كه خداي متعال براي هر انساني در آفرينش عظيم خود قرار داده است ـ اين سهم عبارت است از سعادت و خوشبختي دنيا و آخرت ـ به بهاي پست و ناچيز و غير قابل اعتنايي فروخته بودند.
اين، خلاصه نهضت حسيني است. با مداقّه در اين بيان، انسان احساس ميكند كه نهضت حسيني در واقع با دو نگاه قابل ملاحظه است، كه هر دو هم درست است؛ اما مجموع دو نگاه، نشاندهنده ابعاد عظيم اين نهضت است. يك نگاه، حركت ظاهري حسينبنعلي است كه حركت عليه يك حكومت فاسد و منحرف و ظالم و سركوبگر ـ يعني حكومت يزيد ـ است؛ اما باطن اين قضيه، حركت بزرگتري است كه نگاه دوم، انسان را به آن ميرساند، و آن حركت عليه جهل و زبوني انسان است. در حقيقت، امام حسين (عليهالسلام) اگرچه با يزيد مبارزه ميكند، اما مبارزه گسترده تاريخي وي با يزيدِ كوتهعمرِ بيارزش نيست؛ بلكه با جهل و پستي و گمراهي و زبوني و ذلّت انسان است. امام حسين با اينها مبارزه ميكند».12
در نگاه ايشان، ويژگي حكومت پيامبر اين بود كه به جاي ابتنا بر ظلم، بر عدل بنا شده بود. به جاي شرك و تفرقه فكري انسان، متّكي بر توحيد و تمركز بر عبوديت ذات مقدس پروردگار بود. به جاي جهل، متّكي بر علم و معرفت بود. به جاي كينهورزي انسانها با هم، متّكي بر محبّت و ارتباط و اتّصال و رفق و مدارا بود؛ يعني يك حكومتِ از ظاهر و باطن آراسته. انساني كه در چنين حكومتي پرورش مييابد، انساني باتقوا، پاكدامن، عالم، بابصيرت، فعّال، پُرنشاط، متحرّك و رو به كمال است. اما با گذشت فقط پنجاه سال، وضعيت عوض شد. اسم، اسم اسلام ماند؛ نام، نام اسلامي بود، اما باطن ديگر اسلامي نبود. به جاي حكومت عدل، باز حكومت ظلم بر سر كار آمد. به جاي برابري و برادري، تبعيض و دودستگي و شكاف طبقاتي به وجود آمد. به جاي معرفت، جهل حاكم شد. در اين دوره پنجاه ساله، هرچه به جلوتر ميآييم، اگر انسان بخواهد از اين سرفصلها بيشتر پيدا كند، صدها شاهد و نمونه وجود دارد كه اهل تحقيق بايد اينها را براي ذهنهاي جوان و جوينده
روشن كنند.13
رهبر انقلاب در تحليلي ديگر، معتقدند:
«بشريت هميشه دستخوش شيطنت شيطانهاست. هميشه شيطانهاي بزرگ و كوچك، براي تأمين هدف هاي خود، انسانها و تودههاي مردم و ملتها را قرباني ميكنند ... بايد به بشر كمك كرد؛ بايد به بندگان خدا مدد رساند، تا بتوانند خود را از جهالت نجات بدهند و از سرگرداني و گمراهي خلاص بشوند».
ايشان در اين بخش، از فداكاري امام حسين (عليهالسلام) در نجات امت چنين ياد ميكند:
«چه كسي ميتواند اين دست نجات را به سوي بشريت دراز كند؟ آن كساني كه چسبيده به مطامع و هوسها و شهوات باشند، نميتوانند؛ چون خودشان گمراهند. آن كساني كه اسير خودخواهيها و منيتها باشند، نميتوانند بشر را نجات بدهند. بايد كسي پيدا بشود و خودشان را نجات بدهد، يا لطف خدا به سراغ آنها بيايد تا اراده آنها قوي بشود و بتوانند خودشان را رها كنند. آن كسي ميتواند بشر را نجات بدهد، كه داراي گذشت باشد؛ بتواند ايثار كند و از شهوات بگذرد؛ از منيت و خودپرستي و خودخواهي و حرص و هوا و حسد و بخل و بقيه گرفتاريهايي كه معمولاً انسان دارد، بيرون بيايد، تا بتواند شمعي فرا راه بشر روشن كند».14
پينوشتها:
1. 1 آبان 1385.
2 . 24 مهر 1366.
3. 22 آبان 1363.
4. 22 آبان 1363.
5. 29 شهريور 1368.
6 . 22 آبان 1363
7. 29 شهريور 1368.
8 . 28 بهمن 1389
9. 1 فروردين ۱۳۸۵.
10. 1 فروردين ۱۳۸۵.
11. 14 خرداد 1385.
12. 14 خرداد 1385.
13. 14 خرداد 1385.
14. 21 شهريور 1369.
منبع: فصلنامه فرهنگ زيارت شماره 20