مدافعان حرم هم كم نبودند ، چه كساني كه در اطراف منطقه مستقر بودند كه كساني كه در ساعت استراحت خود، سلاح هايشان را به كنار گذاشته بودند و با لباس رزم براي عرض ادب به ساحت مبارك ام المصائب به پابوس ضريح آمده بودند.
حسن شمشادي خبرنگار واحد مركزي خبر در سوريه در صفحه اینرنتی خود نوشت:
ام المصائب...
پس از مدتي توفيق دست داد تا امروز، به زيارت حرم بانو ، زينب كبري ( س ) مشرف شويم. جمعه در زينبيه و حرم مطهر ، روز ديگري است. مشتاقان زيارت مرقد مطهرش علاوه بر اين منطقه از ديگر مناطق دمشق و گاه ديگر مناطق داخل و خارج سوريه به زيارت مي آيند.
امروز روشندلي را ديدم كه دختر سه ساله اش، عصاي سفيدش شده بود و او را به سمت ضريح پيش مي برد.
مصدوماني كه بر روي ويلچر يا عصا بدست به زيارت مي آمدند و حتي بيماراني كه با چند لوله آويزان به گردن و دست و دهن ، خود را به حرم رسانده بودند.
پيرمردي كه با وجود كهولت سن، اصرار داشت عطر نذري اش را خود تك تك به دست و صورت زائران آشنا كند.
مدافعان حرم هم كم نبودند ، چه كساني كه در اطراف منطقه مستقر بودند كه كساني كه در ساعت استراحت خود، سلاح هايشان را به كنار گذاشته بودند و با لباس رزم براي عرض ادب به ساحت مبارك ام المصائب به پابوس ضريح آمده بودند.
خلاصه روز شلوغي بود، هرچند كه هر لحظه، بايد منتظر خمپاره هاي تكفيري ها از مناطق اطراف مي بوديم و مي بودند، اما مشتاقان اهل بيت (عليهم السلام)، بي اعتنا به اين تهديد، مي آمدند و مي رفتند.
به يادتان بودم، خصوصا براي همه بيماران و بويژه سرطاني ها و سخت علاج ها و نا علاج ها، دعا كردم. رفتگان خودم و همه شما را ياد كردم، خصوصا كساني كه در اين چند روز دستشان از دنياي فاني كوتاه شده است و سفر ابدي كردند و از خدايمان خواستم به جايگاه رفيع ام المصائب، به بازماندگانشان صبر عنايت كند.
به اميد به اينكه روزي نه چندان دور، باز هم امكان سفر عاشقان و محبان به سوريه فراهم شود و هر كس دل در گرو زينب و رقيه خاتون (سلام الله عليهما) دارد، بتواند با راحتي خيال به زيارتشان بيايد.
آمين