• امروز شنبه 3 آذر 1403
  •  
     

    شرکت شمسا

    مشكلات ناشی از ناامنی و نبود اماكن اقامتی و حمل‌ونقل، تغذیه‌ نامناسب و قیمت‌های كنترل‌نشده، سازمان حج و زیارت را بر آن داشت...
    ادامه...

     
     
     
     

     


     
     

    حسين بن روح نوبختي

    نامه الکترونیک چاپ

    خاندان نايب سوم
    حسين بن روح از خاندان ايراني نژاد، به نام «آل نوبخت» سرچشمه گرفته است. نوبخت جدّ اعلاي اين خاندان به شمار مي آيد که در عهد منصور خليفه دوّم عباسي (158 ـ 136 ق.) از دين زردتشت پيروي مي کرد. سپس با قبول اسلام به دربار خلفاي عباسي راه يافت و در راه نشر علوم و تمدّن اسلامي خدمات چشمگيري از خود نشان داد. او در علم نجوم سرآمد ستاره شناسان عصر خود بود. فرزندان و نوادگان نوبخت در عصرهاي مختلف به ترتيب از مترجمان چيره دستِ زبان فارسي به عربي و از ستاره شناسان، راويان، متکلّمان، فيلسوفان، فقيهان و شعراي سرشناس بوده اند و حتّي برخي از آنان به مسؤوليتهاي مهم حکومتي نيز دست يافته اند.
    گرچه خود نوبخت پس از مسلمان شدن در مذهب خلفاي بغداد، سني به سر برد اما بعداً همه نوبختيان به مذهب شيعه گرويدند و جزو شيفتگان اهل بيت(عليهم السلام) شدند که در اينجا به اسامي بعضي از آنها اشاره مي شود:
    1. ابوسهل بن نوبخت، ستاره شناس.
    2. ابوسهل فضل بن نوبخت، فيلسوف و متکلّم.
    3. ابواسحاق بن اسحاق بن ابي سهل، متکلّم و صاحب کتاب «الياقوت».
    4. ابوسهل اسماعيل بن علي، از اصحاب امام هادي و امام عسکري(عليهما السلام) .
    5. ابومحمد حسن بن موسي نوبختي، رجال شناس وصاحب کتاب «فرق الشيعه».
    6. حسن بن سهل نوبختي، منجم مشهور.
    7. ابو عبدالله احمد بن عبدالله نوبختي، شاعر.
    8. ابو حسين علي بن عباس نوبختي، شاعر.
    و...

    زمينه هاي نيابت
    شخصيتهاي خاندان نوبختي به خاطر شيفتگي و ارتباط نزديک با ائمه اطهار(عليهم السلام)، همکاري خوبي با دستگاه نيابت و سفارت داشتند. در اين ميان نقش حسين بن روح از ديگران چشمگيرتر بود. او در امر وکالت و نيابت به نايب اول و دوم(عثمان بن سعيد و محمد بن عثمان) ياري مي کرد. سالها اين خدمتگزاري و همکاري به طور صادقانه و مستمر ادامه داشت. علاوه، وي با کارداني و هوشياري کامل با بستگان خود از خاندان «نوبختي» و «بنو فرات» که در رده هاي بالاي حکومت عباسي مسؤوليت و نفوذ داشتند، تماس مي گرفت و مشکلات شيعيان را بر طرف مي ساخت؛ به طوري که حتي کارگزاران مهم حکومت نيز نمي توانستند از آن مانع شوند. در سال 298هـ .ق. وقتي علي بن عيسي جرّاح، وزير حکومت وقت در بغداد از حلّ مشکل يکي از علويان به نام «عقيقي» امتناع ورزيد، او به حسين بن روح پناه آورد، وي نيز با ارسال پيامي علي بن عيسي را در تنگنا قرار داد تا اين مشکل را بر طرف کند و او نيز چنين کرد.
    با گذشت زمان، شخصيت جامع حسين بن روح بيش از پيش آشکار شد و او يکي از ياران نزديک نايب دوم (محمد بن عثمان عمري) بود؛ چنانکه تعداد زيادي از شخصيتهاي سرشناس دستگاه نيابت زير نظر او فعاليت مي کردند.(1) از سوي ديگر، نايب دوم هر از چند گاهي در فرصتهاي مناسب عملاً حسين بن روح را به عنوان نايب امام زمان(عج) بعد از خود، معرفي مي کرد و مردم را به او ارجاع مي داد. ابو جعفر محمدبن علي اسود نقل مي کند:
    «... من همواره موقوفات را خدمت محمدبن عثمان (نايب دوم) مي بردم و او نيز آنها را از من تحويل مي گرفت. دو يا سه سال پيش از درگذشت وي، يکي از روزها، باز مقداري از موقوفاتِ جمع شده را به حضورش بردم. اين بار دستور داد آن را به حسين بن روح تحويل دهم... و فرمود: هر آنچه به دست ابوالقاسم برسد مانند آن است که به دست من رسيده است...»
    شبيه همين واقعه نسبت به ابوعبدالله جعفربن محمد مدائني، يکي ديگر از کارگزاران دستگاه نيابت که در شهر کاظمين سکونت داشت، رخ داده است. او مي گويد: «... در روزهاي آخر زندگي، محمدبن عثمان، حدود چهار صد دينار به خدمتش بردم... ولي او قبول نکرد و فرمود: آن را به حسين بن روح تحويل داده، گفتم: مثل هميشه خودت دريافت کن؛ مانند کسي که خشمگين باشد، پول را رد کرد و فرمود: خداوند تو را عافيت دهد، بلند شو، پول را ببر و تحويل حسين بن روح بده. مدائني گويد: وقتي او را خشمگين ديدم، از حضورش خارج گشته سوار بر مرکبم شدم و از منزل فاصله گرفتم، مقداري راه رفته بودم، دوباره برگشتم، در زدم، خادم آمد... داخل منزل شدم، ديدم محمد بن عثمان به اندرون رفته است سپس آمد روي صندلي نشست و خطاب به من فرمود: چرا امتناع ميورزي و به حرف حق گوش نمي دهي، آنگاه فرمود: برخيز خدا تو را عافيت دهد؛ فقد أقمتُ أبا القاسم حسين بن روح مقامي و نصبته منصبي؛ همانا حسين بن روح را جانشين خود قرار داده و او را در جاي خود منصوب کردم.»
    مدائني ادامه مي دهد: «بعد از آن، بلند شدم و به حضور حسين بن روح شتافتم... چهار صد دينار را تحويل او دادم و پس از آن نيز همواره، به وي مراجعه مي کردم...»

    آغاز نيابت سوم
    نيابت دوم، محمدبن عثمان در بستر بيماري قرار داشت، در اين هنگام شخصيتهاي برجسته تشيع؛ مانند ابو سهل اسماعيل بن عليِ نوبختي و چند نفر ديگر به عيادت او رفتند. در اين جلسه از نايب دوم سؤال شد: اگر از دنيا رفتي چه کسي به جاي تو جايگزين خواهد شد؟ او در جواب گفت: «هذا أبو القاسم الحسين بن روح بن أبي بحر النوبختي، القائم مقامي و السفير بينکم و بين صاحب الأمر و الوکيل له و الثقة الأمين. فارجعوا إليه في أمورکم و عوّلوا عليه في مهمّاتکم فبذلک أمرت و قد بلغت...».
    در روايت ديگري جعفربن احمدبن متّيل يکي از سرشناسان دستگاه نيابت که برخي مي گفتند او نيابت سوم انتخاب خواهد شد، نقل مي کند: «... زمان رحلت محمدبن عثمان، بالاي سرش نشسته بودم و با او گفتگو مي کردم و ابوالقاسم حسين بن روح هم در پايين پايش قرار داشت. در اين هنگام محمدبن عثمان رو به او کرد و فرمود: أمرت أن أوصي إلي أبي القاسم الحسين بن روح.
    جعفر بن احمد مي گويد: وقتي اين جمله را شنيدم از بالاي سرِ وي بلند شده، دست حسين بن روح را گرفتم، در جاي خود نشاندم و خود در پايين پا نشستم...»
    روز آخر جمادي الاولي سال 305، نايب دوم چشم از جهان فرو بست و ابوالقاسم حسين بن روح به عنوان سوّمين نماينده و نايب خاص امام زمان(عج) اين مسؤوليت خطير را بر دوش گرفت.
    علاّمه مجلسي به نقل از کتاب «منهج الدعوات و منهج العنايات» سيدبن طاووس مي نويسد: روزي که نايبِ دوم از دنيا رفت، حسين بن روح، آن روز را در منزل وي جلوس کرد، «ذکاء» خادم محمدبن عثمان، به حضور وي رسيد و عصا، صندوقچه و کتابچه اي را که از مولايش مانده بود، به حسين بن روح تحويل داد. حسين بن روح فرمود:
    «اين عصا از آنِ مولايم عسکري(عليه السلام) است. در اين صندوقچه هم، انگشري هاي امامان معصوم نگهداري مي شود. سپس آنها را بيرون آورد و به حاضران نشان داد.»
    بعد فرمود: در کتابچه هم قنوت ائمه اطهار(عليهم السلام) نوشته شده است. آنگاه وي، قنوت امام حسن را از حفظ براي حاضران املا کرد و فرمود: اين قنوتها را حفظ کنيد، همان طورکه مهم هاي دينِ خود را حفظ مي کنيد.
    يکي از مورخان معتبر اهل سنت، شبيه همين نقل را با مقداري تفاوت، در کتاب خود نقل کرده است.

    صدور توقيع
    بعد از اندکي، روز يکشنبه پنجم شوال 305هـ .ق. نخستين توقيع از ساحت مقدس حضرت مهدي(عج) در تأييد و تأکيد و نيابت حسين بن روح نوبختي به طور صريح اين چنين صادر شد: «...نعرفه عرفه الله الخير کلّه و رضوانه و أسعده بالتوفيق وقفنا علي کتابه و ثقتنا بما هو عليه و أنّه عندنا بالمنزلة و المحلّ اللّذين يسرّانه زاد الله في إحسانه إليه إنّه وليّ قدير و الحمد لله لا شريک له و صلي الله علي رسوله محمّد و آله و سلّم تسليماً کثيراً...».
    «ما او (حسين بن روح) را مي شناسيم. خداوند تمام خوبي ها و خوشنودي هاي خويش را به وي بشناساند و او را با عنايت خود خرسند گرداند. از نامه او آگاه شديم و در مسؤوليت محوّله به وي اطمينان داريم. او در نزد ما داراي مقامي است که موجب شادي وي خواهد شد. خداوند احسان خود را نسبت به وي زياد گرداند...»
    البته شخصيت جامع حسين بن روح چنان بود که انتصاب وي براي نيابت امام زمان(عج) بي درنگ مورد توجه و استقبال دست اندرکاران دستکاه نيابت و علماي سرشناس و صاحب نفوذ در مناطق مختلف قرار گرفت و در نهايت اين فقيه فرزانه توانست دوران حساس و بحراني اين مقطع را به خوبي پشت سر بگذارد.
    حتّي فقهاي بزرگ شهر قم که در آن ايام از قدرت و منزلت خاصي برخوردار بودند، با اين حال در نهايت بردباري و اشتياق، از دستورات وي پيروي کردند؛ از جمله فقيه سترگ، علي بن بابويه، پدر شيخ صدوق (از فقهاي پر نفوذ شهر قم) در اين هنگام جهت ديدار با نايب سوّم، به شهر بغداد سفر مي کند، چند روزي در محضر حسين بن روح مانده، مسائلي را عنوان کرده و پاسخش را مي گيرد و سپس به شهر  قم بر مي گردد.
    از سوي ديگر عنايات غيبي شامل حال حسين بن روح شد. مردم که از سرزمين هاي دور اسلامي و غير آن حضورش مي رسيدند، شاهد کرامات متعدد از وي مي شدند و همه اين رخدادها منشأ اطمينان قلبِ توده مردم شد و زمينه رهبري و نيابت او را بيش از پيش تثبيت و آماده تر کرد. در اينجا به چند مورد از اين کرامات اشاره مي شود:
    1. يک شمش طلا
    شيخ صدوق(رحمه الله) از حسين بن علي بن محمّد، مشهور به (ابو علي بغدادي) نقل مي کند: هنگامي که در شهر بخارا بودم، يکي از شيعيان به نام «ابن جاوشير» ده شمش طلا به من داد تا آن را به خدمت حسين بن روح آورم. هنگام بازگشت آنها را با خود به بغداد مي آوردم که يکي از آنها را در حوالي رودخانه آمويه (بين ترکمنستان و خراسان) گم کردم تا اينکه به بغداد رسيدم و تازه از گم شدن آن با خبر شدم. بناچار عوض آن را خريده، جايگزين کردم، بعد به حضور نايب سوم شرفياب شدم، ده شمش طلا را تحويل دادم وي آن يکي را نپذيرفت و فرمود: طلايي را که در آمويه گم کرده اي در نزد ماست، بعد آن را به من نشان داد و من ديدم همان شمش است که من گم کرده بودم.
    2. بي نياز از مترجم
    محمد بن عليّ بن متّيل نقل مي کند: «زني به نام زينب، از اهالي «آبه» از توابع ساوه، سيصد دينار سهم امام نزد عمويم جعفربن محمد قبيل آورد و گفت: دوست دارم اين وجه را به دست خودم خدمت حسين بن روح تقديم کنم. در اين حال، عمويم مرا به همراه آن زن به خدمت نايب سوم برد. او به زبان فصيحِ آبي با زن به احوال پرسي پرداخت و از فرزندان وي سراغ گرفت، وقتي اين چنين ديدم، از ترجمه خودداري کردم و بازگشتم.»
    3. تولّد فقيهان
    علي بن بابويه، فقيه نامدار قم، چند سالي بود که با دختر عمويش ازدواج کرده بود اما صاحب فرزند نمي شد، روزي نامه اي از قم به حسين بن روح نوشت و از وي خواست تا از ساحت مقدس حضرت مهدي(عج) بخواهد که خداوند فرزنداني برايش عطا کند. وقتي نامه به دست حسين بن روح رسيد، از جانب حضرت جواب آمد: «از اين زن داراي فرزندي نخواهي شد ولي در آينده نزديک با يک زن ديلمي و بيوه ازدواج خواهي کرد و از او صاحب دو پسر فقيه و دانشمند خواهي شد. پس از مدتي اين پيش بيني به وقوع پيوست و علي بن بابويه صاحب دو فرزند فقيه به نامهاي: ابو جعفر محمد بن علي بن بابويه، معروف به شيخ صدوق و ابو عبدالله حسين بن علي بن بابويه شد؛ که اين دو، هرگاه با علما و مردم روبرو مي شدند، از نظر اشراف و تسلّط به فقه، حديث و علوم اسلامي، همه را به حيرت و تعجب وا مي داشتند و آنها نيز اعتراف مي کردند کسي که با دعا و عنايت حضرت ولي عصر(عج) به دنيا آمده باشد، از او جز اين انتظاري نيست.»

    نفوذ بر دژها
    عامل مهم ديگري که در موفقيت نايب سوم، نقش بسزايي داشت، نفوذ اين شخصيت بزرگ، توسط خاندان شيعي آل فرات و آل نوبخت به مراکز مهم فرهنگي، سياسي و ا قتصادي دستگاه عباسيان بود. اين نفوذ از زمان خليفه دوم عباسي (158 ـ 137هـ .ق.) با ورود نوبخت جدّ اعلاي اين خاندان به دربار آغاز شد و تا زمان خلافت مقتدر (320 ـ 295) و بعد از آن، حدود بيش از دو قرن ادامه يافت. وقتي ابوالفضل جعفربن معتضد، معروف به «المقتدر بالله» در سال 295هـ .ق. در سيزده سالگي به خلافت رسيد، به خاطر ضعف شخصيت و عدم مديريت و لياقت او، امور جاري کشور به دست وزيران اداره مي شد. در طول 25 سال حکومت او، تعداد ده نفر به عنوان وزير انتخاب شدند که اسامي و مدت وزارت هر کدام به ترتيب تاريخ به شرح زير است:
    1. ابو الحسن علي بن فرات، (نوبت اول) سه سال (299 ـ 296)
    2. محمد بن عبيدالله بن خاقان، دو سال (301 ـ 299)
    3. علي بن عيسي بن داوود بن جرّاح، چهار سال (304 ـ 301)
    4. ابو الحسن علي بن فرات، (نوبت دوم)، دو سال، (306 ـ 304)
    5 حامد بن عباس، پنج سال (311 ـ 306)
    6. ابو الحسن علي بن فرات (نوبت سوم) يک سال، (312 ـ 311)
    7. ابوالقاسم عبدالله بن محمد بن خاقان، يک سال، (313 ـ 312)
    8. ابو العباس احمد بن عبيدالله الخصيب، يک سال، (314 ـ 313)
    9. علي بن عيسي بن داود بن حراج (دومين مرحله) 2 سال، (316 ـ 314)
    10. ابو علي محمد بن مقله، دو سال، (318 ـ 316)
    11. سليمان بن حسن بن مخلد، يک سال، (319 ـ 318)
    12. حسين بن قاسم بن وهب، يک سال، (320 ـ 319)
    13. ابوالفتح فضل بن جعفر بن فرات، شش ماه، (320).
    نخستين سالِ نيابتِ حسين بن روح، مصادف با يازدهمين سال حکومت مقتدر عباسي بود و اين در حالي بود که ابو الحسن علي بن فرات براي دومين بار به وزارت او انتخاب شده بود. آل فرات همانند خاندان نوبختي، شيعه مذهب بودند و در عصر مقتدر، در سه مرحله به وزارت دست يافتند و در مجموع حدود شش سال عهده دار وزارت دستگاه عباسيان شدند و اين فرصت خوبي براي نايب سوم شد و او توانست در اين برهه بسيار حساس، دستگاه نيابت و سفارت را به نحو احسن اداره کند و شيعيان را در بسياري از تنگناهاي سرنوشت ساز عبور دهد. اين موضوع از نظر تاريخي، بقدري آشکار و واضح است که حتي آنهايي هم که اخيراً به دنبال تحقق انگيزه هاي خود، اقدام به تحريف شخصيتها و اسطوره سازي مي کنند، نتوانستند از اين حقيقت تاريخي بگذارند و چنين نوشتند: «خاندان نوبختي و آل فرات، در حالي که از بنياد با خلافت عباسيان مخالف بودند، با برنامه ريزي و مديريت لازم، آنچنان خليفه را زير نفوذ فکري خود درآوردند که وي حتي از بر حق بودن خود نيز به شک افتاد و در اين نفوذ، حسين بن روح نوبختي و علي بن فرات (وزير مقتدر) نقش بيشتر و تعيين کننده اي را به عهده داشتند.»

    در زندان خليفه
    با همه تدابيري که حسين بن روح در جهت سر و سامان دادن به وضع آشفته شيعيان به کار مي گرفت و در اين خصوص به موفّقيتهايي هم دست يافت، اما خود نتوانست از حقد و کينه خليفه عباسي و اطرافيانش در امان بماند و آنها نيز هرگز حاضر نمي شدند در مقابل چشمان خويش، شاهد قدرتمند شدن و سر و سامان يافتن شيعيان باشند، از اين رو، به بهانه هاي واهي؛ از جمله به بهانه همکاري او در آشوبهاي گروه «قرامطه» نايب سوم را دستگير کردند. حسين بن روح از سال 312 تا 317 به مدت 5 سال در کنج زندانهاي تاريک مقتدر بسر برد و شيعيانِ تازه جان گرفته در ظاهر را پريشان حال گذاشت. اما او در طول مدت اسارت، لحظه اي از سرنوشت شيعيان غفلت نورزيد و در
    غياب خود، يکي از دست اندرکاران دستگاه نيابت به نام ابو جعفر محمدبن علي شلمغاني را به جاي خود نشاند و به وسيله پيک و نامه با کارگزاران سفارت تماس برقرار مي کرد و همچنان رهبري شيعيان را به نحو مطلوب ادامه داد. او در سال 317 در زمان وزارت «ابوعلي محمدبن مقله» از زندان آزاد شد و دوباره در ميان انبوه شيعيان و با عزّت و عظمت به ايفاي نقش پرداخت؛ زيرا در اين ايام تني چند از شخصيتهاي برجسته شيعه؛ مانند ابويعقوب اسحاق بن اسماعيل، ابوحسين علي بن عباس، ابو عبدالله حسين بن علي نوبختي و... در بخش هاي کليدي عباسيان به عنوان: مشاور، کاتب و... حضور داشتند و ديگر کسي نمي توانست مانع و مزاحم فعاليتهاي او شود.

    وکلا و دستياران
    از برخي کتب رجالي و تاريخي معتبر استفاده مي شود که تعدادي از شخصيتهاي سرشناس شيعه در مناطق مختلف به عنوان: وکيل، کارگزار و سفيرِ نايب سوم، با دستگاه نيابت همکاري مي کردند که اسامي و محل فعاليت برخي از آنان بدين شرح است:
    1. ابوسهل بن اسماعيل علي نوبختي، فقيه و متکلم بزرگ در شهرهاي بغداد و اهواز.
    2. علي بن بابويه پدر شيخ صدوق، در شهر قم.
    3. محمد بن فضل موصلي، در شهر موصل.
    4. ابو عبدالله حسن بن علي وجناء نصيبي
    5. ابو علي محمد بن همام اسکافي، در بغداد.
    6. قاسم بن علاء، در منطقه ارّان (جمهوري آذربايجان فعلي)
    7. ابو جعفر محمد بن علي شلمغاني، در بغداد. وي بعداً دچار لغزش و انحراف شد و از اين سمت برکنار گرديد.

    رحلت و بارگاه
    اين شخصيت بزرگ تاريخ تشيع پس از يک عمر رهبري و هدايت مردم، در حالي که اغلب امور مربوط به دستگاه نيابت و غيبت صغري با سربلندي و پيروزي به انجام رسيده بود، آماده کوچ از اين دنياي فاني شد، اما از آنجاکه هنوز سه سال از دوران غيبت صغري باقي مانده بود، ضرورت داشت براي ادامه رياست و تکميل اين دوره سرنوشت ساز، يک فقيه و شخصيت توانمند ديگر به جاي او منصوب شود. از اين رو، حسين بن روح چند روز قبل از رحلت، به دستور امام عصر(عج)، مسؤوليت دستگاه نيابت را به نايب چهارم، علي بن محمد سَمري سپرد و در شب چهارشنبه، هيجدهم شعبان 326 ق. چشم از جهان فرو بست.
    شيعيان عاشق پس از تجليل و تکريم و احترام کامل، پيکر مطهّر نايب سوم را در شهر بغداد تشييع کردند و در محله نوبختيه، جنب راست ضلع شرقي بازار «عطاران» او را به خاک سپردند. محدث توانا، مرحوم شيخ عباس قمي(رحمه الله) که از اين مزار غريب ديدن کرده است، با دلي پر خون و با آهي آتشين مي نويسد: «اين مزار در يک خانه شخصي واقع شده است. اگر کسي بخواهد وارد آن شود. اول بايد از صاحب خانه اجازه بگيرد.»
    اين عالم بزرگ آنگاه ادامه مي دهد: «هنوز اهل خيري يافت نشده است تا اين خانه را بخرد و صحن مناسبي، همراه با چند ايوان، حوض در اطراف آن بنا کند؛ زيرا اين کار علاوه بر تعظيم صاحب بزرگوار آن، محلّ اجتماع و پناهگاه شيعيان در شهر بغداد خواهد شد.»
    امروزه بقعه حسين بن روح در محله «رصّافه» در شرق بغداد و در منطقه مرکزي و در ميان بازار قرار دارد و به مقام حسين بن روح مشهور است.

    منبع: ره توشه عتبات عاليات؛ جمعي از نويسندگان

    {linkr:related؛keywords:%C3%99%C2%86%C3%99%C2%88%C3%98%C2%A7%C3%98%C2%A8+%C3%98%C2%A7%C3%98%C2%B1%C3%98%C2%A8%C3%98%C2%B9%C3%99%C2%87؛limit:5؛title:%C3%99%C2%85%C3%98%C2%B7%C3%98%C2%A7%C3%99%C2%84%C3%98%C2%A8+%C3%99%C2%85%C3%98%C2%B1%C3%98%C2%AA%C3%98%C2%A8%C3%98%C2%B7}

    .